مراسم نمادین تزیین ذوالجناح یا ذوالجناح بندان در فدافن
محرم، بخش جداییناپذیر حوزهی فرهنگ ایران و خراسان و ترشیز است. این نکته را نمیتوان دربارهی محرم نادیده گرفت و آن اینکه این ماه، هنوز نقطهی تلاقی و اتحاد آحاد مردم است؛ بهواقع میتوان گفت در این ماه است که مردم بر خوان گستردهی حضرت امام حسین (ع) مینشینند. بعضی مراسمها و بعضی باورها، از قلوب آدمیان جدا نمیشود و نمیتوان آن را نادیده گرفت. محرم نیز از همین مراسمهاست که هرساله شاهد برگزاری باشکوهش هستیم.
بهبیان دیگر باید بگوییم که در این ماه، هرکس با هر مرام و مسلک و رویکردی، خود را به هیئتی میرساند و عزاداری میکند. وجه برجستهی محرم در ایران و علی الخصوص در خراسان را میتوان از جنبهی نمایشی مورد بررسی قرار داد. در مراسمهای مختلف محرم اعم از تعزیهخوانی (شبیهخوانی)، نخلگردانی، دستهرویهای تکایا و هیئات، علمگردانی و علامتکشی، مارش و موسیقی سوک و محرمی، اطعام، روضههای خانگی و... جنبهی نمایشمحور و باسازی صحنههای عاشورایی_ چه با بازیگران و هنرمندان و چه با توصیفات شاعرانه و ادیبانه توسط مداحان_ وجهی هنری دارد. این وجه هنری نهتنها آن را جذاب و در مرکز توجه قرار میدهد که آن را نیز با بیانی هنری به مخاطب و عزادار نشان میدهد.
بررسی نمادها و توصیف این نمادها در مراسمهای محرم کاشمر، خود نیازمند تشریح و توصیف مبسوطی است که باید در این راه همت گمارد و آن را گردآوری نمود؛ اما در این مقال و مجال، به گوشههایی از مراسمهای عاشورایی در روستای فدافن میپردازیم.
نخل فدافن
روستای فدافن، بار بخشی از فرهنگ و تاریخ این منطقه را بر دوش دارد. در محرم، مراسم نخلگردانی آن معروف و در فهرست میراث ملی ایران نیز ثبت گردیده است. از سوی دیگر، نخلگردانی در این منطقه سابقهای بیشوپیش از 300 سال دارد که بهگمان نگارنده میتواند توسط مهاجران اصفهانی و یزدی به این ناحیه آمده باشد. حضور یزدیها و اصفهانیها در این منطقه خود گواه چنین مدعایی است. نخل یا «نخل ماتم» بهواقع نمادی از عزاداری و بهنوعی محل تلاقی ایرانیّت و اسلامیّت است.
سرو کشمر و نخل ماتم
در دورهی متوکل عباسی و دستور او، دو تجمعگاه مهم اعتقادی مردم تخریب و ویران میشود. دربارهی تاریخ آغاز خلافت متوکل، روایتهای گونهگونی وجود دارد که پرداختن به آن تاریخ در حال حاضر مقصود و منظور ما نیست؛ اما، بنا به روایت، حدود یک سال پس از به خلافت رسیدن متوکل، او دستور تخریب بقعهی متبرک حضرت امام حسین (ع) سلام را صادر میکند. تخریب حرم امام و تمامی منازل اطراف آن و همچنین منع رفتوآمد به آنجا یکی از اتفاقاتی است که در دورهی خلافت متوکل صورت پذیرفته است. از سوی دیگر، دستور قطع سرو کشمر نیز یکی دیگر نقاط تاریک دورهی خلافت متوکل بهحساب میآید که تخریب بقعه و قطع سرو، هر دو بهنوعی تخریب محل اجتماع بوده است.
حضرت امام حسین (ع) را نماد و اسوه و اسطورهی آزادگی و ایستادگی میدانیم و البته که حق هم همین است؛ چراکه این حضرت با اقتدار و شجاعت و اعتقاد قلبی به جهانیان نشان داد «در نتوانستن بایستن است.» از دیگر سو، سو سرو را نیز نماد آزادگی و استواری و ایستادگی میدانیم.
به سرو گفت کسی میوهای نمیآری
جواب داد که آزادگان تهی دستاند
«سعدی»
به سرو نسبت آزادگی و سرافرازی
از آن کنند که آیین راستان دارد
قصهی سرو دراز است نمیشاید گفت
کان حدیثی است که آن سر به ثریا دارد
عبیدزاکانی
ابریمشی میگوید: «بهراستی قصهی سرو آزاد خراسان دراز است؛ این نماد و مظهر آزادگی و جاودانگی، جای تجمع آزادگان بود. خلیفه متوکل که در سال 236؟ مرقد سرور آزادگان را از ترس اجتماع زائران ویران کرده بود، تحمل اجتماع گبرکان را نداشت.» (ابریشمی، محمدحسن، سرو در فرهنگ ایرانی و نقشهای هخامنشی، پژوهشهای ایرانشناسی، ج 15، بنیاد موقوفات افشار)
همه میدانیم که متوکل به دست فرزند خود، منتصر بهقتل رسید. «با قتل متوکل و آزادیهایی که حاصل شده، سوگ سرو و سوگواری سرور آزادگان درآمیخت و باورها و سنتهای نوینی را پدید آورد. علاوه بر چهارشنبهسوری، اندیشهی ساختن خلنج موصوف در برخی از آبادیهای کرانههای کویر پیدا شده که در شکل نخل (به مفهوم عام آن: درخت) یا نخل ماتم تجلی پیدا کرده است.» (همان)
برای درک بهتر این موضوع میتوان شکل ظاهری جلو و پشت نخل ماتم را با حالت و فرم سرو مقایسه کرد. از سوی دیگر تزئین این نخل که با آینهکاریها و شاخههای سرو است خود نشان دیگری از همین موضوع است.
میراث نائبِ فدافن
تا آنجا که مرسوم است، نخلگردانی فدافن در روز دوازدهم محرم برگزار میشود؛ اما، در میان مردم روستای فدافن مراسمی در روز عاشورا، رسم است که اسبی سفیدی را با نیّت «ذوالجناح» تزئین میکنند. این میراث که در خانوادهی آقای اسماعیلپور سینهبهسینه منتقل شده و بانی این کار خود همین خانواده است، ریشهاش به نائبِ سلطان فدافن برمیگردد. حال اینکه قبل از این نائب چنین مراسمی بوده یا نه، بر ما پوشیده است و تنها میتوان به همان شنیدههای موجود اکتفا کرد و تنها سند ما در حال حاضر همین است. این احتمال وجود دارد که در پژوهشهای بعدی که در این باره انجام خواهد گرفت، سندی دیگر یافت شود؛ اما، تنها به همین بسنده میکنیم.
نائب، جدّ خاندان اسماعیلپور بهحساب میآید که هر ساله روز عاشورا، اسب سفیدی را بهعنوان و نماد «ذوالجناح» تزئین میکرده و در میدان روستا به دور نخل میچرخانده است. این رسم هنوز در میان خاندان اسماعیلپور رواج دارد و هرسال در همین روز، مردم به خانهی ایشان میآیند و پس از استماع روضه و صرف صبحانه، به حیاط خانه میروند و مراسم ذوالجناحبندان را برگزار میکنند و با خواندن نوحه و سینهزنی و دم گرفتن ذکر حسین، به سمت میدان روستا حرکت میکنند.
تا اینجا میتوان اینطور ادعا کرد که این میراث بین دو تا سهنسل ادامه یافته و هنوز این رسم برگزار میشود. از سوی دیگر، آوردن اسب سفید نیز بانی دارد و هرکس که نذری دارد، اسبش را وقف مراسم ذوالجناح مینماید.
این مراسم، در واقع جنب مراسم نخلگردانی محرم است و میتوان این موضوع را در کنار نخلگردانی فدافن مورد بررسی و تشریح و تفصیل بیشتر قرار داد.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ