آخرین اخبار

به‌پاس تلاش‌های شبانه‌روزی پرستاران ایران زمین

روز پرستار، یک روز معمولی نیست. هر روز را می‌توان روز پرستار دانست. بی‌تعارف باید گفت! پرستاران، زحمت‌کشان بی‌ادعای حوزه‌ی بهداشت و درمان هستند. پرستاران بیش از دیگر کادر زحمت‌کش درمان با بیمار سر و کار دارند و همواره در کنار بیماران‌اند. کرونا، یک اتفاق بزرگ و...
کد مطلب : 42
جمعه, 18 آذر 1401
85 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

روز پرستار، یک روز معمولی نیست. هر روز را می‌توان روز پرستار دانست. بی‌تعارف باید گفت! پرستاران، زحمت‌کشان بی‌ادعای حوزه‌ی بهداشت و درمان هستند. پرستاران بیش از دیگر کادر زحمت‌کش درمان با بیمار سر و کار دارند و همواره در کنار بیماران‌اند. کرونا، یک اتفاق بزرگ و شوم بود تا به همه ثابت کند، پرستاران از جانشان هم می‌گذرند. کرونا جان چندین پرستار را گرفت؟ چهره‌های خندان و شادشان را به‌خاطر دارید؟ چه جوانانی! چه جوانانی! مرگ، اتفاق ساده‌ای نیست؛ آن‌هم برای جوان! وقتی می‌نویسم «جوان» چهارستون بدنم می‌لرزد. جوان یعنی امید! آرزو! عشق! شادی! آینده! جوان یعنی ایران! قلبم فشرده می‌شود، وقتی می‌نویسم جوان! کرونا به ما ثابت کرد که جوانان پرستار، جانشان را کف دست می‌گذارند و پیش می‌روند. در همان روزهای کرونا، پرستاری با بغض می‌گفت: «بعضی تاکسی‌ها می‌ترسند ما را سوار کنند که کرونا نگیرند.» ایستادند و جنگیدند. ایستادند و جان دادند. ایستادند تا به همه ثابت کنند «بنی آدم اعضای یکدیگرند». ثابت شد که پرستاران، حقشان را به این مردم ادا کردند. حالا من می‌خواهم با یک یادداشت حقشان را ادا کنم؟ نه! این نهایت بی‌انصافی است. جان کجا و قلم ناچیز من کجا؟ چه ناتوان و بی‌بضاعتم!  این یادداشت، نه ادای دین که تعظیم در مقابل پرستاران است. اگر تا سال‌های سال از آن جان‌های شیرین بگوییم و بنویسیم، دریغا که ارزنی دِین ادا کرده باشیم. اما، می‌نویسم تا بگویم و یادآور شوم در گوشه‌ای از این خاک، به‌یاد کسانی هستم که قلب جامعه‌اند. مردم ایران، حق‌گزارند. مردم ایران، هرچه را فراموش کنند، مهر و وفا را هرگز فراموش نمی‌کنند.

 

روز پرستار، هم‌زمان است با ولادت حضرت زینب (س) که نامش تاریخ را در نوردیده است.  چه مبارک روزی است. روز پرستار را به‌نام زنی نهادن که خطبه‌اش حیدروار لرزه بر اندام تاریکی انداخت. ولادت چنین زنی، باید پاس داشته شود؛ این روز برای پرستارانی که با صبوری می‌ایستند و هرکجا لازم باشد جانشان را هم فدا می‌کنند، بسیار به‌جا و مبارک است. پرستاران زیادی را می‌شناسم که عاشقانه تلاش می‌کنند. انگار پا به این جهان گذاشته‌اند تا پرستار شوند. تا هم‌دوش و همراه رنج بیماران باشند. بارها گذارم به بیمارستان‌ها افتاده است و دیده‌ام که پرستاران چه‌گونه با بیماران ارتباط برقرار می‌کنند و مهربانانه رفتار می‌کنند. این‌بار می‌خواهم در این یادداشت به پرستارانی ادای احترام کنم که شاید کمتر کسی از آنان یاد کرده باشد. پرستاران «بخش همودیالیز» که عاشقانه و مهربانانه با بیماران همراهند.

بخش دیالیز، بیماران ثابتی دارد. آن‌ها در هفته سه‌بار به آن‌جا رفت‌و‌آمد می‌کنند. به‌قولی بیمار گذری نیستند. پرستاران بخش دیالیز، جزوی از خانواده‌ی بیماران به حساب می‌آیند و بیماران نیز چنین‌اند. حال و هوای بخش دیالیز، حال و هوایی متفاوت است. بیماران «همودیالیزی» در هفته زمان قابل توجهی را آن‌جا می‌گذارنند. محیطی هم‌دلانه مهیا شده است. غم و شادی یکدیگر را شریکند. آن‌جاست که این بیت مولانا معنایی دیگرگونه می‌یابد: «چون که کلیّات را رنج است و درد/ جزو ایشان چون نباشد روی‌زرد؟» پرستاران این بخش در کنار خدمات تخصصی خود، همواره سعی در ایجاد محیطی به‌دور از خمودگی دارند. با این بیماران ارتباط خوبی برقرار می‌کنند و با تمام خستگی، همواره با نشاط برخورد می‌کنند. محیطی که گویی: «چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار»

 

بخش دیالیز در گوشه‌ای از بیمارستان شهید مدرس فعالیت سه‌شیفته دارد. صبح و عصر و شب! این بخش از سال  1376 با همت خیّر محترم، آقای احمد فدایی‌نیا بنا نهاده شد. از نیمه‌ی مهرماه آن سال با 4 دستگاه همودیالیز و 17 بیمار با تلاش پزشکان و پرستاران و پرسنل بیمارستان، فعالیت خود را آغاز کرد. پیش از احداث و ایجاد این بخش، بیماران همودیالیزی باید به مشهد یا تربت‌حیدریه عزیمت می‌کردند؛به‌حق بنا نهادن چنین بخش مهمی در بیمارستان از سوی خیّران کاری ستودنی و سترگ و عاقب‌اندیشانه بوده است. بعدها با افزایش بیماران، خیّران دیگری هم‌چون حا‌ج‌رضا کاویانی پا به میدان می‌گذارند و در وسعت‌بخشیدن به این بخش، پیش‌قدم می‌شوند. هم‌چنین این بخش دارای اتاق ایزوله برای بیماران هپاتیت گروه B است و در کلیّت امر امروزه این بخش با 19 دستگاه فعال و 20 تخت، در حال خدمات‌رسانی به 90 بیمار همودیالیزی است. البته در راه اعتلا و تکمیل این بخش، خیّران دیگری هم همت کرده‌اند که مجال نام‌بردن از یکایک این عزیزان نیست و بی‌شک گام خیرخواهانه‌یشان جزایی نزد خداوند متعال قادر خواهد داشت.

در کنار فعالیت‌های مستمر این بخش، ارائه‌ی خدمات به بیمارانِ میهمان که از شهرهای مختلف به کاشمر سفر می‌کنند و یا بیماران اوژانسی که با نارسایی حاد کلیوی و نارسایی پیشرفته معرفی می‌شوند، نقش مهم و اساسی ایفا می‌کند.

 

سرپرست بخش دیالیز سرکار خانم مشتاقی در پاسخ به سؤالم از نحوه‌ی فعالیت خود در این بخش گفت:

«به‌دلیل این‌که بیماران دیالیزی ثابت هستند و در طول هفته چندین ساعت از عمر خود را در این مکان سپری می‌کنند، وظیفه‌ی پرسنل این بخش حساس‌تر و سنگین‌تر است. بیماران بخش دیالیز به‌نوعی اعضای خانواده‌ی ما به‌شمار می‌آیند و نه‌تنها از لحاظ جسمی بیماران را مورد حمایت و درمان قرار می‌دهیم، بلکه از لحاظ روحی و روانی و اجتماعی و خانوادگی نیز مورد حمایت پرسنل این بخش قرار می‌گیرند.

یک‌نکته هم در این‌جا باید عرض کنم و آن این‌که واحد همودیالیز در حال حاضر در سه شیفت صبح و عصر و شب به کمک متخصصین محترم داخلی و پرستاران با مهارت‌های ویژه جهت ارتقای زندگی بیماران و خانواده‌هایشان فعالیت دارند و به بیماران شهرستان‌های کاشمر، کوه‌سرخ و خلیل‌آباد خدمات ارائه می‌کنند.

جا دارد از مردم عزیز هم خواهش کنیم که نسبت به سبک زندگی خود و تغذیه‌ی خانواده‌ی خود دقت بیشتری داشته باشند؛ چرا که در صورت ابتلا به بیماری‌‌ نارسایی کلیه شرایط سختی برای خود و خانواده‌ی خود رقم می‌زنند و به‌طور ثابت باید تحت درمان قرار گیرند.»

در روزهای سیاه کرونایی، وظیفه‌ی پرسنل این بخش بسیار خطیر بوده است. چراکه نه‌تنها سلامتی خود را باید حفظ می‌کردند، بلکه حفظ سلامتی بیماران بخش دیالیز نیز به عهده‌ی این عزیزان بوده است.

از همین رو بر خود لازم و واجب دانستم تا به‌مناسبت روز پرستار، سری به بخش دیالیز بزنم و از نزدیک با این عزیزان و زحمت‌کشان بی‌ادعا آشنا شوم و به پاس قدردانی از یکایک پرستاران، این یادداشت را تقدیمشان دارم.

در پایان دو بیت از غزل حضرت حافظ را تقدیم تمام پرستاران این سرزمین و پرستاران شهرم می‌کنم:

 

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده‌ی گزند مباد

سلامت همه آفاق در سلامت توست

به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد...

نویسنده: حمید ضیایی