آخرین اخبار

نگاهی به کتاب بازی‌های بومی و محلی کاشمر

  هرچه کتاب‌های مربوط به فرهنگ عامیانه به دستم می‌رسد، یک نفس می‌خوانم و اگر فرصت خواندن کل کتاب را به‌زودی نتوانم پیدا کنم، سعی می‌کنم جسته‌گریخته نگاهی به آن بیندازم و ببینم گردآورنده چه کرده و حاصل زحمتش چه بوده است. هم‌چنین به ش...
کد مطلب : 88
سه شنبه, 15 فروردین 1402
28 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

 

هرچه کتاب‌های مربوط به فرهنگ عامیانه به دستم می‌رسد، یک نفس می‌خوانم و اگر فرصت خواندن کل کتاب را به‌زودی نتوانم پیدا کنم، سعی می‌کنم جسته‌گریخته نگاهی به آن بیندازم و ببینم گردآورنده چه کرده و حاصل زحمتش چه بوده است. هم‌چنین به شهرهای مختلف که می‌روم، سعیم این است کتاب‌های مربوط به این حوزه را بیابم و نگاهی بیندازم. اولین‌باری که توجهم به فرهنگ شفاهی جلب شد، آن‌چنان وسعت عظیمی برایش متصور نبودم؛ اما، رفته‌رفته هرچه پیش آمدم، به وسعت کار افزوده شد و امروز باید اعتراف کنم فرهنگ شفاهی هر شهر و منطقه و روستا، علی‌الخصوص فرهنگ شفاهی خراسان که اشتراکات زیادی می‌توان در آن یافت، هم‌چون دریایی عظیم و عمیق است؛ به بیان دیگر باید بگویم فرهنگ شفاهی و کار کردن در حوزه‌ی فرهنگ شفاهی، هم‌چون گام نهادن در جاده‌ای مه‌آلود است. اگرچه می‌دانی مقصد و مقصودت کجاست؛ اما، باید خرامان‌خرامان و پایک‌پایک پیش روی، چراکه مسیرت زیاد روشن و شفاف نیست. در گردآوری فرهنگ شفاهی، یک کلمه، ممکن است گره یک داستان را باز کند. از همین رو پژوهشگر و گردآورنده‌ی این حوزه چشم و گوشی هوشیار باید داشته باشد تا مبادا چیزی از نگاهش پنهان بماند.

خوش‌بختانه دغدغه‌ی گردآوری فرهنگ شفاهی چندسالی است که میان اهل قلم و اهل فرهنگ رواج یافته است. امروزه در شهرهای مختلف شاهد انتشار کتاب‌های متعدد فرهنگ شفاهی هستیم که نشان‌دهنده‌ی اهمیت این موضوع است. البته در میان کتاب‌های منتشر شده هم گاهی تک‌وتوک کتاب‌های ضعیف‌القم و گاه بی‌محتوا پیدا می‌شود که می‌توان گفت آن‌قدر ناچیز است که می‌توان به‌حسابشان نیاورد. تولید آن کتاب‌ها هم ریشه در باور غلطی دارد که بعضی فکر می‌‌کنند فرهنگ‌شفاهی یعنی همین که تو یک رکوردر (دستگاه ضبط صدا) برداری و به میان مردم بروی و شنیده‌ها را روی کاغذ بیاوری است. البته امروزه در فضای مجازی هم شاهد ظهور چنین شبه پژوهشگرانی هستیم. کسانی که خود را پژوهشگر می‌دانند و تنها دارایی‌شان از شناخت فرهنگ شفاهی، فقط تجهیزات صدا و تصویربرادری است که در اختیار دارند. نتیجه‌ی کار هم از همان ابتدا مشخص است: جذب فالور (مخاطب اینستاگرامی). این در صورتی است که اولین‌ قدم در حوزه‌ی فرهنگ شفاهی و گردآوری فرهنگ شفاهی، شناخت کامل منطقه یا شهر یا روستاست و این مهم نیازمند مطالعه‌ی مدون و مستمر است. بگذریم! که امروزه عالمان دهر بسیارند و خیل هوچی‌گری‌ها بیش از این چیزهاستکه بتوانیم جلودار کسی شویم.

چند روزی است مشغول ورق‌زدن کتابی درباره‌ی «بازی‌های بومی و محلی کاشمر» هستم که با همت آقای «حسن بی‌پرستارعارفی» گردآوری و منتشر شده است. در این کتاب حدود 86  بازی محلی ثبت شده است.  یافتن و ثبت این بازی‌ها کاری ارزشمند است. بسیاری از این بازی‌ها دیگر یا از بین رفته و یا منسوخ شده است. ای‌کاش تصویری از آن بازی‌ها یافت شود تا بلکه در چاپ‌های بعدی در این کتاب قرار گیرد. البته می‌شد در این کتاب، توصیف‌ها و توضیحات بازی‌ها را با جزییات بیشتر آورد تا حداقل مخاطب بتواند تصویر روشن‌تری نسبت به بازی داشته باشد. در مجموع کتاب ارزشمندی است و بی‌شک نیاز به ثبت بازی‌های بومی محلی در قالب یک کتاب احساس می‌شد. نکته‌ی دیگری که به استناد راهنمای کتاب می‌توان به آن اشاره کرد، محدود بودن راویان بازی‌هاست که این خود می‌تواند نقص به‌حساب آید. منطقه‌ی کاشمر و اساساً ترشیز (کاشمر، کوهسرخ، خلیل‌آباد، بردسکن) اگرچه اشتراکات بسیار زیادی دارند و ممکن یک بازی در تمام منطقه رواج داشته باشد؛ اما، بدون‌شک نوع بیان و توصیف‌شان کاملاً متفاوت است. پژوهشگر محترم این کتاب، فقط به شنیده‌ها در روستای عارف‌آباد بسنده کرده‌اند. این بدان معنا نیست که در ذکر بازی‌ها اشتباه یا خللی رخ داده، منظور نگارنده این است که توصیف‌ها با توجه به گویش‌وران منطقه متفاوت است.

هم‌چنین دراین کتاب بازی «مازالاق» هم به‌عنوان بازی بومی‌محلی کاشمر ثبت شده است. نگارنده این بازی را از زبان مردم قدیم تهران هم شنیده‌ام که گویا در آن‌جا بازی می‌کرده‌اند. البته پژوهشگر محترم در کتاب خود اشاره کرده‌اند که این بازی در بوشهر هم رواج دارد و نامش در آن‌جا «گوک‌بازی» است.

در مجموع باید این نکته را یادآوری کرد که اشاره به این نکات چیزی از ارزش کتاب کم نمی‌کند و کتاب مذکور دارای اهمیت است. بی‌شک با شناختی که از آقای بی‌پرستارعارفی دارم و همت و پیگیری ایشان که این روزها سخت درگیر گردآوری فرهنگ شفاهی مردم روستای عارف‌آباد هستند و کاری ارزشمند هم تا بدین‌جا انجام داده‌اند، امیدوارم با یک بازنگری کلّی دوباره این کتاب را به دست چاپ بسپارند تا مخاطبان و علاقه‌مندان این حوزه از این کتاب محروم نمانند.