دهه هشتادی ها؛ واقعیتی در حد یک سرمایه اجتماعی
رضا فدافن
سبک زندگی و سلایق متولدین این دهه در نوع خود جالب است. سوار بر تکنولوژی های ارتباطی روز هستند و با انواع شبکه های اجتماعی دم خورند. متولدین دهه های قبل از ایشان، برای انتخاب الگو، گستره ای قد صدا و سیما و سینما داشتند. یک گستره ملی اوج الگوگیری ایشان بود. ولی دهه هشتادی ها گستره جهانی را در چشمان خود مرور می کنند. کمی به متولدین این دهه در میان خانواده و فامیل و آشنایان بنگرید، فُرم لباس پوشیدن ایشان و نوع نگاهشان به دین و مسایل روز و رخدادهای جامعه جالب است.
دنیای اطلاعات هستند. ارتباطات خاص خود را دارند، برای تابوهای مختلف تعابیر خاص خود را مطرح می کنند. ب یتعارف تابوشکن هستند. این تابوشکنی در ابعاد مختلف قابل رصد است. گوش به حرف والدین و معلم و به تعبیر ما بزرگترها نیستند. فهم خود را از مسایل باور دارند. در روابط اجتماعی سمت و سوی مورد علاقه خود را تعقیب میکنند. سلیقه هنری مخصوصی دارند. دنیای فیلم و سریال و بازیهای رایانه ای را خوب بلدند. موسیقی جایگاهی ویژه در اتمسفر ذهنی آنها دارد.
نمادگرا هستند. این مهم در پوشش و توجه ایشان به فانتزی ها و تتو و خالکوبی قابل رصد است. آنها دیدگاه خود را در باره فقر و نابرابری دارند. خواهان توجه همگان به ارزشهای نسل خود هستند. یادمان باشد؛ فضای مجازی دارای ظرفیتی است که تولید و مصرف انواع سرمایه های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی درآن تسهیل و همه گیر شده و نوعی آزادی فردی برای انتخاب سبکی از زندگی در آن مشهود است. دهه هشتادی ها با این فضا مأنوس هستند. به تعبیر جامعه شناسان دهه هشتادی ها؛ از نظر فرهنگی نسبی گرا هستند.
دارای تساهل در زندگی می باشند. به لذات معنوی توجه چندانی ندارند. غیر فلسفی و غیر ایدئولوژیک هستند. به اسطوره های ایرانی گوشه چشمی دارند. خواهان استقلال مالی بوده و فردگرایند. به گرایشات مدرن مانند فمنیسم و محیط زیست علاقه دارند. دارای الگوی متفاوتی در حوزه گذران اوقات فراغت هستند. به ادیان نوظهور و قرائتهای دنیوی از دینداری گرایش دارند. انگار زیستی دیجیتالی دارند. تمایل به آزادی در روابط اجتماعی دارند. به روابط مجازی و عضویت در شبکه های اجتماعی تعلق خاطری خاص دارند.
ایران امروز دچار شکاف نسلی است. والدین به هر دلیل تلاشی برای درک فرزندانشان ندارند. تصورشان این است که تامین اقتصادی خانواده باید نهایت تلاش ایشان باشد. برای گذران اوقات فراغت فرزندانمان دستمان خالی است. نرخ رشد جمعیت پایین است. مسایل اقتصادی باعث شده است والدین درگیر درد معاش باشند. اینجاست که فرزند یک خانواده به دنبال تامین نیازهای روحی و فرهنگی و اجتماعی خود است. یک تلفن هوشمند متصل به اینترنت لازم است تا او نفسی باب دلش بکشد.
او در حالی که در گوشه اتاقش نشسته به هزارتوی ایران و جهان سفر میکند. در این سفرها با بسیاری از تابوها آشنا میشود. متولدین این دهه مولود نظام حاکمیتی پس از انقلاب هستند. ایشان با ارزشها و آموزههایی که در چارچوب آموزش و پرورش رسمی، برخی نهادهای فرهنگی فعال و نیز رسانههای سنتی، سالها برایشان ترویج و تبلیغ شده، ارتباط ندارند. زندگی در فضای مجازی، مفهوم زمان و مکان را برای نسل دهه هشتاد دگرگون کرده است. فرهنگ این نسل بیشتر مبتنی بر فرهنگ تصویری است.
این فرهنگ مملو از کوتاه نویسی، منتقل کردن پیامهای کوتاه و بیان ایدهها و مسائل از طریق تصاویر و ایماژها و کلیپها و انیمیشنهاست. بیش از آنکه حرف بزنند عکسها را رد و بدل میکنند.در شهرها دهه هشتادیها چندان فرهنگ کوچه را تجربه نکردهاند. فرهنگ کوچه به عنوان محلی برای مناسبات بچهها بر شکلگیری شخصیت اجتماعی کودکان دهه شصت و هفتاد تاثیر زیادی داشت. امروز کوچه محلی برای پارک اتومبیلهاست. اگر دقت کرده باشید مدارس غیردولتی معمولاً فاقد حیاط هستند. دهه هشتادیهای این قبیل مدارس را تجربه کردهاند.
حیاط مدرسه عرصه مطلوبی برای ارتباطات واقعی میان دانشآموزان است. دهه هشتادیها به دلیل عضویت در شبکههای اجتماعی کمتر روزنامه و کتاب میخوانند. در نسلهای گذشته، در کنار کتابهای درسی کتابهای زیادی اعم از کتب تاریخی، سیاسی، اجتماعی، مذهبی، شعر، رمان و حتی مجلات عمومی اهمیت پیدا میکرد. در حال حاضر، بیشتر وقت بچهها صرف مدرسه و بعد از آن، کلاسهای آمادگی برای کنکور میشود. در نتیجه، وقت محدودی برای آنها باقی میماند که آن را نیز شبکههای اجتماعی میگیرند.
با یک نوع جامعه شبکهای مواجه میشویم که از طریق شبکههای ارتباطی با یکدیگر رو به رو میشوند. افرادی که در آن حضور دارند بین خود سلسله مراتبی قائل نیستند. در میان ایشان دموکراسی مجازی مشهود است. امری که قابل مقایسه با دموکراسی قبیلهای است. دموکراسی قبیلهای در نخستین مرحله شکلگیری جامعه در قبایل خود را نشان داد که بین افراد سلسله مراتب به آن معنا وجود نداشت. برخی از ایشان حداقل در ٢٠ کانال و گروه مختلف خانوادگی، آموزشی، خبری، تفریحی و سرگرمی و نظایر آن عضو هستند.
دهه هشتادیها، گروههای مرجع خود را در فضای مجازی جستجو میکند. قبلاً رادیو، تلویزیون و مطبوعات، رسانههایی بودند که به گروههای مرجع جوانان شکل میدادند و این گروههای مرجع را به مخاطبان معرفی میکردند اما در حال حاضر، این فضای مجازی است که گروههای مرجع را شکل میدهد و معرفی میکند. دهه هشتادیها از وقتی چشم باز کردهاند، کامپیوتر دیدهاند و با تجربههایی مانند؛ وبلاگ نویسی، اینترنت پرسرعت، موبایل، پیامک و بلوتوث بزرگ شدهاند.
پتانسیل اعتماد به نفس در دهه هشتادیها بسیار بالاست. بایسته است باورشان کنیم. متولدین هر دهه با دهه قبل و بعد از خود دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. شناسایی این اشتراکات و تاکید بر آنها یک ضرورت است. توجه به افتراقات هم اجتنابناپذیر است. اینان ایرانی هستند. از کره ماه نیامده اند. باید دغدغه هایشان را شنید. فرزندان ما زاویه نگاه خاص خود را دارند. باید به نگاه ایشان احترام گذاشت و با عنایت به مقوله شکاف نسلی، مشترکات را پررنگ کرد. آمین.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ