هفدهمین سال انتشار سرو
یکسال دیگر را در کنار مردم عزیز کاشمر و ترشیز بودیم. با تمام بلند و پست روزگار و تلخوشیرینهایی که تحمل و گذار از آنها تنها به یک امید محقق میشد؛ و آن اینکه میدانستیم هنوز مخاطبانی در این دیار هستند که میخوانند و نوشتههای این دوهفتهنامه را دنبال میکنند. اگر بخواهم تجربهی این ششهفتسال کار مطبوعاتیام را که با «سرو» آغاز شد بگویم، با قاطعیت تمام میتوانم اعتراف کنم که کار روزنامهنگاری تنها و تنها عشق و علاقه به نوشتن و قلم است. گرچه نوشتن در نگاه بسیاری از انسانها، کاری نهچندان دشوار است؛ اما، کسانی که با قلم سروکار دارند این را خوب میدانند که نوشتن بهواقع «عرقریزان روح است».
دوهفتهنامهی سرو کاشمر، قدم در هفدهسالگی خود میگذارد و در همهی این سالها تلاش خود را کرده تا در انتشار اخبار و مقالات انتقادی و اجتماعی و فرهنگی، پا را از جانب انصاف بیرون نگذارد. در تمام این سالها که افتخار همکاری با این دوهفتهنامه را داشتهام، ندیدهام که قلمی بهعمد خطا رود و از جانب حق و حقیقت دور بیفتد. بههرحال، در تمام این سالها، آنچه توشوتوان همکارانم در این دوهفتهنامه بوده، به کار بسته شده تا ابتدا برای خوانندگان حرمت و تشخص قائل شویم و دیگر اینکه مبادا با مقالهای یا یادداشتی، کوتاهیای کرده باشیم.
هنوز میارزد
گرچه در روز و روزگار فضای مجازی و خبرها و پیامهای مختصر و کوتاه قرار گرفتهایم و از مخاطبان روزنامهها و نشریات کاسته شده است؛ اما، هنوز کسانی هستند که مخاطب پر و پا قرص روزنامهها و نشریههایند. گرچه در روزنامهها و نشریات فرصت پرداختن به بسیاری از ساحات جامعه مقدور نیست و زمان کوتاهتر مینماید؛ اما، هنوز روزنامهنگاران متعهدی هستند که در روزنامهها و نشریات، حرفهای تازه میزنند و کارهای درخشان عرضه میکنند. گرچه بهظاهر فضای مجازی مرجع و ملجأ بخش چشمگیری از جامعه شده است؛ اما، هنوز میتوان روزنامهها و نشریات و مجلات را حافظهی تاریخیای دانست که سالها پس از ما پیش روی نسلی دیگر با دیدگاهی دیگر قرار خواهد گرفت.
نگاهی به تاریخ روزنامهنگاری
جا دارد در اینجا ذکر عباسمیرزا نایبالسلطه بیاید. کسی که زمینهی ورود دستگاه چاپ به ایران را در دورهی قاجار فراهم آورد. اولین دستگاه چاپ سربی که وارد ایران شد، در واقع بستری را مهیا ساخت تا روشنفکران و بهتبع آنها مشروطهخواهان ارتباط خود را با مردم کوچه وبازار بیاغازند. درواقع باید اینطور بگوییم که این آغاز نهادن خشت مشروطه در جامعهی ایرانی بود. گرچه تأثیر دیگر صنعت چاپ در ایران روی نثر فارسی بود تا از آن نثر متکلف درباری بیرون بیاید و همین را نیز میتوان سرآغاز سادهنویسی و بهنوعی بسترساز ظهور رماننویسی در ایران برشمرد.
بههرروی، هرچه بود، اتفاق مبارکی بود که از بلاد دیگر وارد ایران شد و پس از مشروطه نیز دلبستگان و علاقهمندان به کتاب و روزنامه با همّتی متعالی زمینههای مطالعهی مردم را فراهم کردند.
مطبوعات و در نگاهی جزئی، روزنامهها و نشریات و مجلات و جُنگها در دورههای مختلف، بخشی از اتفاقات و روزنوشتها و حالات و رفتار اجتماعی و انتقادها و بلند و پست تاریخ حدوداً صدسالهی اخیر را حفظ کردهاند و این خود از مهمترین بخشهای پژوهش تاریخ بهحساب میآید.
سخن کوتاه! آنچه تاکنون انجام شده، بهچشم وظیفهای اجتماعی بوده و رسالت روزنامهنگاری چیزی جز وظیفه نیست و به تعبیر شاملو، «انسان، دشواری وظیفه است.»
امیدواریم در سال پیش رو نیز در کنار ما باشید و ما نیز برای شما بنویسیم...
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ