سیر تحول سوگواری و تعزیه داری از سالیان دور تاکنون در کاشمر
سال 59 بود که پدربزرگم فوت کرد.آن سال مراسم سوگواری یا به قول کاشمری ها «پُرسِه» در خانه ها برگزار می شد و حضور در تکایا و مساجد برای عزاداری یا صرف غذا در رستوران هنوز در کاشمر باب نشده بود. خانه متوفی و خانه یکی از همسایگان محل برگزاری مجالس زنانه و مردانه می شد، غذا برای مهمانان هم در خانه تهیه می شد . فوت پدربزرگم مصادف با ماه رمضان بود و مهمان ها یا همان بچه ها و نوه های ساکن در دیگر شهرها به کاشمر آمدند و روزهای پرتعدادی ناهار برای مسافران مهمان و افطار برای دیگر مهمانان تدارک دیده شد. گویا آن زمان به خاطر کمبود جا هر روز تعداد مشخصی مهمان دعوت می شدند. رفت و آمد زیاد اقوام هم باعث می شد تعزیه از نظر زمانی به درازا بکشد و زود تمام نشود.
جنگ که شروع شد، آیین برگزاری مراسم شهدای دفاع مقدس باب ورود به مساجد و تکایا را باز کرد ولی هنوز رسم احترام به تعزیه دار و تعزیه داری چند روزه در کاشمر از بین نرفته بود. اسفند 62 پسرخاله ام حسین امین مقدم به شهادت رسید. خاله ام در اتاق نشیمن خانه محل استقرار همیشگی نشسته بود و همه اقوام یکی یکی برای عرض تسلیت و ابراز همدردی به دیدار پدر و مادر شهید می آمدند . جوانی از یک خانواده شهید شده بود و همه موقعیت خانواده را درک می کردند. تعزیه داری آن روزها هم در خانه و هم در مسجد برگزار شد.
به مرور زمان رسم تعزیه داری در خانه ها حذف شد و تکایا و مساجد جایگزین شدند و تعداد روزهای تعزیه داری و مراسم ترحیم ابتدا به سه روز و به تدریج به دو روز تقلیل یافت. اما برگزاری «روضه های دوره» یا «روضه های پُرسِه» در کاشمر ادامه داشت. «روضه های دوره» روضه هایی بودند که اقوام برای احترام به بازماندگان متوفی برگزار می کردند. فرزندان، برادران ، خواهران، فرزندانشان و دوستان صمیمی برای روضه پُرسِه نوبت می گرفتند و گاهی تا چهلم متوفی این مراسم برقرار بود.
امروز روانشناسان این فعالیت ها یعنی دیدار با دوستان، برگزاری مراسم عزاداری جمعی یا گروهی، رفتن سر مزار، برگزاری مراسم شب هفتم و چهل را فرایند « تسکین» می نامند و معتقدند مواجه شدن با سوگ بدون رهایی از غم و ایجاد تسکین عواقب جدی برای سلامت روان و جسم دارد.
کرونا و تغییر در نحوه سوگواری
کرونا در جنبه های زیادی از زندگی تغییرات ایجاد کرد. این تغییرات در روند سوگواری و عزاداری نیز مشاهده می شود.
کرونا گونه جدیدی از سوگواری را ایجاد کرد که به نوبه خود آثار و پیامدهای منفی قابل توجهی برجای گذاشت. تجربه ای که از آن تحت عنوان «سوگ ابراز نشده» یاد می شود و در حقیقت همان احساس فقدان بدون فرصت سوگواری علنی و بهره مندی از حمایت دیگران است که می تواند فرایند سوگ را عمیقا مختل کند.
با همه گیری کرونا مراسم تعزیه داری به طور کلی حذف شد و فرصت حضور نزدیک در کنار بازماندگان از بین رفت. برخلاف سوگ های معمولی که در اکثر موارد، فرد داغدار بین 6 هفته تا 6 ماه، به مرحله پذیرش می رسد و به زندگی عادی برمی گردد، شرایط کرونا فرایند سوگ را پیچیده تر کرده و موجب انباشتگی سوگ های ابراز نشده، گردید و در زمانی طولانی تر و با علایم شدیدتر، زمینه را برای بروز آسیب های جسمانی و روانی فراهم کرد.
برخی از علایم سوگ ابراز نشده عبارتند از: غم و اندوه مداوم، سرزنش خود، عذاب وجدان، افسردگی طولانی،آرزوی مرگ برای پیوستن به عزیز از دست رفته، گاهی خشم نسبت به متوفی یا سایر افراد، اجتناب از یادآوری خاطرات متوفا یا برعکس اشتغال ذهنی افراطی با متوفی، احساس گناه از سوگوار نبودن، عدم توانایی بازگشت به زندگی عادی، حفظ وضعیت سوگواری، بروز مشکلات ارتباطی، احساس تنهایی، عدم تمایل به پذیرش مسئولیت جدید در زندگی.
آنچه در آن هنگام تا حدودی تسلی بخش مردم کرونا زده بود ارتباط تصویری و پناه بردن به رسانه های اجتماعی بود که بعدها معضل جدیدی به وجود آورد.
سوگواری بعد از کرونا
کرونا تاثیر شگرف خود را بر رفتار اجتماعی مردم به جای گذاشت و با این که از شرایط همه گیری خارج شده ایم ولی هنوز تحت تاثیر شرایط قبلی هستیم . این روزها در شهر کوچکی مثل کاشمر مراسم تشییع جنازه و سوگواری در یک روز برگزار می شود و به اتمام می رسد.
به نظر می رسد سوغات کرونا، انزوای بیشتر انسان امروز بوده، انسان امروز به صورت یک سویه در عالم خودش سیر می کند و زیست اجتماعیش را به دور از خویشاوندان ادامه می دهد . آدم های امروزی، آدم های بدون گفتگو و ارتباط شده اند که می خواهند عقب بایستند و تنها زندگی کنند.
همین امر باعث شده که فضای مجازی و دیجیتال رونق بگیرد و محیط آن برای پناه بردن انسان به تنهایی و انزوای بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ