آخرین اخبار

روایتی از زندگی مردم زلزله زده ی روستاهای کاشمر؛ زنده جان، کسرینه، حاجی آباد، سرحوضک و محمدیه

روز 29 خردادماه بود که زلزله 5 ریشتری در عمق 6 کیلومتری، شهرستان  کاشمر و روستاهای اطراف را تکان داد . بیشترین خسارت به روستاهای کسرینه، زنده جان، حاجی آباد ، محمدیه وسرحوضک و مغان وارد شده است. مردم به کمک شتافتند و هر کدام به فراخور توان در روزهای اول همدردی و همدلی کردند. نهادها پای کار آ...
کد مطلب : 284
یکشنبه, 07 مرداد 1403
86 بازدید
نویسنده : محبوبه وزیری

روز 29 خردادماه بود که زلزله 5 ریشتری در عمق 6 کیلومتری، شهرستان  کاشمر و روستاهای اطراف را تکان داد . بیشترین خسارت به روستاهای کسرینه، زنده جان، حاجی آباد ، محمدیه وسرحوضک و مغان وارد شده است. مردم به کمک شتافتند و هر کدام به فراخور توان در روزهای اول همدردی و همدلی کردند. نهادها پای کار آمدند و کارها تقسیم شد و هر کدام از نهادها و ارگان ها از خدماتی که روزهای اول به مردم روستاها داشتند عکس و استوری گرفتند و در فضای مجازی منتشر کردند. حال بیش از 35 روز از  زلزله گذشته است

ساعت هشت و نیم 4 مردادماه، طبق هماهنگی با یکی از آشنایان که قرار بود ما را به بازدید از  واحدهای مسکونی آسیب دیده، تخریب شده،آوار برداری شده و در حال ساخت ببرد، به روستای زنده جان رسیدیم.در تماس تلفنی با وی مشخص شد کاری برایش پیش آمده و با بیست دقیقه تاخیر به ما خواهد رسید. ما ماندیم  با این فرصت پیش آمده چه کنیم؟ به کارخانه خوراک دام صالح نزدیک بودیم و اطلاع داشتیم ، اسکلت های پیش ساخته در آنجا نگهداری می شود . برای بازدید به آنجا رفتیم. واردمحوطه ای به مساحت 5 هزار مترمربع شدیم. بنا به گفته نگهبان و مسئول این مکان، دارای 300 اسکلت پیش ساخته برای واحدهای 40متری، 60 متری و 80 متری  است که تاکنون 17 اسکلت پیش ساخته هم تحویل افرادی که تا مرحله بتن ریزی پیش رفته اند، شده است.

یکی از افراد حاضر در آنجا در پاسخ به سوال ما که چرا بعد از 35 روز از وقوع زلزله تنها 17 واحد تحویل زلزله زدگان شده است می گوید: « اکثر افراد که خانه هایشان تخریب شده از افراد بی بضاعت هستند و  پروسه محضر و  بنیاد مسکن و بانک هم پروسه طولانی است و در همین گیر و دار زمان صرف می شود.»

بازدید ما از این محل تمام می شود و دوباره به همان آشنا زنگ می زنیم. هنوز باید منتظرش بمانیم. وارد مسیر روستاهای زنده جان، کسرینه، حاجی آباد و محمدیه می شویم. اگر قبلا به این روستاها آمده باشید می دانید که این روستاها مدت هاست با اسامی متفاوت به یکدیگروصل هستند . مثل شهرهای شمال که هنوز یکی تمام نشده به دیگری می رسی، اینجا هم همین طور است . مسیر یکی است و در طی این مسیر تنها چیزی که توجهمان را جلب می کند یک کامیون پر از آجر و سنگ است که حدس می زنیم در حال تخلیه یک خانه از آوار است.خانه هایی کنار جاده می بینیم که تخریب شده اند ، نمی دانیم بر اثر زلزله خراب شده اند یا قبل از آن خراب بوده اند. روستا هم حالت سکوت و سکون دارد از سر و صدا و حضور نهادها و ارگان ها اثری نمی بینیم، شاید داخل روستاها و در کوچه پس کوچه ها حضور دارند . مردم هم هنوز گویا روزشان را شروع نکرده اند از شلوغی و جنب و جوش مردم هم خبری نیست.

بی هدف و گیج شده ایم. یکی از همراهان می گوید همین طور برویم  تا ببینیم چه پیش می آید بعد از روستای کسرینه و در مسیر حاجی آباد زن جوانی ایستاده است و می پرسد « حاجی آباد؟» سوار ماشین می شود . از همان ابتدا از او می خواهیم اگر وقت دارد ما را به محل واحدهای ساختمانی که بیشتر تخریب شده اند ببرد. راهنمایمان می شود. به سمت مرکز روستای حاجی آباد می رویم.در مرکز روستا  در کنار یک یا دو خانه که آسیب ندیده اند، چند خانه خسارت دیده یا تخریب شده دیده می شوند. در کنار خانه های تخریب شده چادر برپا کرده اند، بعضی از خانه ها هنوز آوار برداری نشده اند. به نظر می رسد بیشتر این افراد خسارت دیده، ساخت و ساز را شروع نکرده اند . تنها صاحبان یک خانه در  حال ساخت خانه هستند   بانوی جوان می گوید این ها میلگرد تحویل گرفته اند . به خانه اش  می رسیم ،گویا خانه ی او خسارت کمی دیده ولی دو خانه، خانه ی روبرو و خانه مجاور، تخریب و آوار برداری شده است.

در ادامه مسیر به مدرسه ملاصدرای حاجی آباد  می رسیم. وارد مدرسه می شویم در این مدرسه چند چادر برپاشده است. گفته می شود مردم روزها به خاطر گرمی هوا در خانه اقوام و خویشان هستند و شب ها به چادرها مراجعه می کنند. خدا را شکر  هنوز همیاری بین مردم روستا از بین نرفته و به هم  کمک می کنند.

روبروی مدرسه ملاصدرا مردی را کنار زمینش می بینیم. از وی می پرسیم شما هم زلزله زده هستید؟ پاسخ می دهد:« خانه ما داخل دِه تخریب شده، ما این زمین را داشتیم ومی خواهیم اینجا خانه بسازیم. الان که کارهای زمین را تا مرحله شفته کاری انجام دادم 15 میلیون هزینه برده، فرم چهاربرگی را پر کردم و منتظر پیام بنیاد مسکن هستم.»

برایمان توضیح می دهد که باید مراحلی از کار را انجام دهد تا در لیست حمایت های دولتی  قرار گیرد. توضیح می دهد  پروسه کارهای اداری طولانی است  و  زن و فرزندانش از روز زلزله تاکنون در خانه پدرزنش هستند و شب ها  به چادر ها می آیند.

راهنمایمان تماس می گیرد که به روستای کسرینه رسیده است. به کسرینه بر می گردیم تا با او به سراغ افرادی که می شناسد برویم . ابتدا  به سمت دو خانه که  یکی دارای اسکلت پیش ساخته است و دیگری تا مرحله فونداسیون پیش رفته است می رویم . آقای ابراهیمی که دارد کارهای پدرش را پیگیری می کند،می گوید: ما(منظورش خودش و همسایه اش است) جزو اولین افرادی بودیم که برای ساخت خانه اقدام کردیم و در ردیف سیزدهم و چهاردهم و فاز یک قرار داریم.  در فاز یک ابتدا اعتبار  به صورت امانی آزاد می شد و ما با ارائه سفته و تعهد محضری و اجازه دسترسی به حساب ها، به ما 100 میلیون تومان به صورت امانی داده اند تا به این مرحله رسیدیم قرار است با آزاد شدن اعتبار و اولین مرحله اخذ وام، در اولین اقدام دولت پول و هزینه هایی که به ما به صورت امانی داده است را کم کند .

ابراهیمی توضیح می دهد که فقط در کسرینه حدود 200 خانه آسیب دیده ، افرادی که دیرتر مراجعه کرده اند در فازهای بعدی و اولویت های بعدی قرار دارند که امتیازات فاز یک را ندارد. در فاز یک ابتدا اعتبار آزاد می شد و سپس ساخت شروع می شد. در فازهای بعدی ابتدا باید تا مرحله فونداسیون پیش بروند تا امکانات دولتی به آنان تخصیص یابد.

ابراهیمی که خودش تا مرحله فونداسیون پیش رفته می گوید: تا  همین مرحله 80 میلیون تومان هزینه کرده ام.

بعد از صحبت با  این دو نفر وارد  مرکز روستا می شویم . جایی که خانه های بیشتری  خسارت دیده و تخریب شده، در این قسمت مردان و زنان سالمندی زندگی می کنند که نیاز بیشتری به رسیدگی دارند. سالمندان به خاطر بیماری های ناتوان کننده ی ناشی از کهولت، دیرتر با محیط و مشکلات جدیدش سازگار می شوند. همچنین توانایی  برخورد با چالش های جدید را ندارند. به عنوان مثال  برایشان سخت است که کارهای اداری مربوط به مسکن را انجام دهند. برایشان مشکل است که برای وام گرفتن اقدام نمایند. مسیر روستا تا شهر و مراجعه به بانک ها برایشان چالش است و همین ها باعث کندی وانجام کارها و ناامید شدنشان می شود. در اینجا سی و پنج روز  بعد از وقوع زلزله، زنان و مردان سالمند هنوز با گریه و بغض صحبت می کنند و مستاصل هستند.

بانویی که خانه اش تخریب شده و در حال بازسازی خانه هستند می گوید: تا الان 70 میلیون تومان خرج کردیم و هنوز به مرحله فونداسیون رسیده ایم. در مراحل مختلف می گویند پول واریز کنید . می خواستیم بتن بریزیم گفتن 22 میلیون واریز کنید. ناظر می خواست تایید کند گفتن 14 میلیون واریز کنید. 150 میلیون سفته دادیم تا سازه ها را به ما تحویل دادند. همسایه دیگر می گوید شوهرم نابیناست، خانواده هایی که مردشان می تواند برای گرفتن وام و کارهای اداری برود، کارشان بهتر پیشرفت کرده اما ما نمی توانیم کاری انجام دهیم و دستانمان بسته است. برای آوار برداری دو تا دَر فروختیم که توانستیم 12 میلیون پول خاک برداری را فراهم کنیم.

همسایه دیگر از خانه اش بیرون آمده و می گوید: من سرطان دارم و الان هرچه داشته و نداشته ام برای بیماری خرج کردم. الان نیمی از خانه ام خراب شده و از طرفی می گویند باید خانه عقب نشینی هم داشته باشد.  در صورت عقب نشینی سرویس توالت  و  انباری از بین می رود و ما توانایی بازسازی را نداریم. زن دیگری می گوید مسئولین می گویند چرا کاری نمی کنید. می گوییم نداریم.

زن دیگری که خانه اش تخریب و هنوز آوار برداری نشده می گوید: همسرم از کار افتاده است و  کسی ندارم . او می خواست دیگران به کمکش بیایند تا بتواند خانه اش را سروسامانی بدهد

در گفتگو یا مردم روستا مشخص شد. برای این که بتوانند از کمک های دولتی استفاده کنند باید مرحله  تخریب، آواربرداری ، شفته را طی کنند تا  به آنها میلگرد تعلق گیرد . طی این مراحل به هزینه ای بین 20 تا 30 میلیون نیاز دارد. روستاییانی که در اول کار متوقف شده اند افرادی هستند که همان 20 یا 30 میلیون اولیه را ندارند.