سایهی زبالهها و نخالهها بنایی، تهدیدی جدی بر سر بناهای تاریخی
چند روز پیش یکی از فعالان حوزهی گردشگری عکسی برایم ارسال کرد که دور تا دور یک بنای تاریخی و ملی را نخالههای بنایی فراگرفته است. آن بنا که یکی از بناهای شاخص معماری منطقه است، قدمتی حدود 800 سال دارد که امروز در محاصرهی بیتوجهی مردم و نهادهای فرهنگیتاریخی منطقه قرار دارد.
آسیبهای جدی به این بناها همواره وجود داشته و تا زمانی که فرهنگسازی نشود، با قانون و جریمه و احکام قضایی از ایندست راه بهجایی نخواهیم برد. لزوم توجه به بناهای تاریخی که صفحهی نخست شناسنامهی تاریخ این دیار است و استواری و نستوهی این بناها در گرمای توانفرسای کویر، نشان از هوّیت این منطقه دارد، بیش از هرزمان دیگری برجسته مینماید.
بسیاری از بناهای تاریخی در گذشته وجود داشته که بهانحاء مختلف از میان برداشته شده؛ بیشترین آسیب در نگاهی کلی و حسی مربوط به خانههای تاریخی و همچنین آبانبارها بوده است.
بخش عمدهی دیگری که در طی این سالها دچار آسیبهای جدی و یا تخریب کلی شده، حمامهای منطقه، علیالخصوص کاشمر است. در چندین یادداشت به این موضوع اشاره شده، اما توجهی به این موضوع در نگاهی کلان نگردیده و همین امر موجب دلنگرانی عمدهی علاقهمندان و فعالان حوزهی گردشگری است.
حمامها و خردهفرهنگها
سابقبراین هم به نقش حمامها از بُعد فرهنگی و خردهفرهنگها در همین نشریه اشاره شده است. اما تکرار این موضوع خود میتواند نگاه اجتماع را به این سمتوسو سوق دهد و حوزهی فرهنگی هم جزوی از مطالبهی مردمی قرار گیرد.
حمامها در گذشته محلی برای اجتماع تودهی مردم بوده و در مدت استحمام از هر دری سخنی میرفته و هرکس در گوشهای به گفتوگویی با اهل دلی مشغول میشده است. گفتوگوهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری هرکدام جای خود را داشته است و طبق اسناد و شواهد تاریخی، مباحث سیاسی در دورهی مشروطه خود نیازمند یک دورهی مطالعهی مدّون و مستمر است و بیشک همانطور که تاکنون تحقیقات مبسوطی در اینباره شده، باز هم میتوان به نکات مهمی دست یافت.
دلاکان بهترین و واثقترین کسانی هستند که آخرین نسل بازماندهیشان میتوانند نکات و خاطرات شیرین و شنیدنیای برایمان داشته باشند و در آینده به این موضوع بهطور مفصلتری خواهیم پرداخت. بههرترتیب آنچه اهمیّت خود را از دست داده همین بناهای بهجا مانده است که دستخوش تخریب و نوسازیهای بیرحمانه میشود.
همهجای ترشیز تاریخ است
تاریخ برجستهی ترشیز را باید از ساحات مختلف مورد بررسی و تحقیق قرار داد. هرگوشهوکنار این منطقه، برگ زرینی از تاریخی پر فراز و فرود است و مردان و زنان کهنسالش خاطرات بسیاری برای گفتن دارند که از پدر و پدربزرگ خود شنیده و در لوح سینه محفوظ داشتهاند. این تاریخ از دو روی قابلتوجه است؛ یکی تاریخ مکتوب و روایت تذکرهنویسان و موّرخان و دیگری روی شفاهی آن است که هنوز نسل کهنسالی وجود دارد که بخشی از آن را برایمان نقل کند.
شهر کندر یکی از شهرهای تاریخی منطقهی ترشیز است که خود در میانهی راه در گوشهای بارافکنده و عرق جبین از پیشانی تاریخی خویش میسترد. این شهر اگر چه ریشه و پیشهای دارد و زادگاه عمیدالمک کندری نیز هست و میخوانندش؛ اما شک نمیتوان داشت که پیشنهاش بیش از این است که بخواهیم در گوشهای از تاریخ پرافتخار این سامان مدفونش گردانیم.
برای دیدن و عکاسی از بناهای تاریخی این شهر، به کندر رفتم. سراغ آبانبارها رفتم و دیوارهای نیمریخته را از نظر گذراندم و عکسهایی را نیز ثبت کردم. سراغ حوض چهلپایه در این شهر رفتم. بنایی که مربوط به دورهی پهلوی اول است و از لحاظ ساختار و معماری و سبک و سیاقش درخور توجه میباشد.
این بنا که کاربری آبانبار داشته از معماری منحصربهفردی برخوردار است. همچنین نام این سازهی آبی اقتباس از پایههای دهگانهای است که پوشش آن را تشکیل داده که هر پایه دارای چهارعنصر فرعی دیگر است که روی هم رفته چهلپایه تشکیل شده است. این اثر تاریخی بهطول 34 متر و عرض 18 متر میباشد که پاکار و پی آن را با سنگ و ساروج بنا نهادهاند و سقف آن گنبدی و آجری است. از سوی دیگر این بنا بهشماره 14005 در فهرست آثار ملی ثبت گردیده و جزوی از میراث گرانبهای مصوب این شهر بهحساب میآید.
در سالهای گذشته دخالتهای غیرتخصصی موجب شده تا راهپلهای با شاخهآهن برای آن تعبیه نمایند که این موضوع نهتنها موجب حفظ اصولی این بنا نشده، بلکه یک اثر تاریخی را از ریخت خود دور ساخته است. البته با حضور شهردار جدید شهر کندر، پیگیریهای جدی انجام شده تا مرّمت این اثر تاریخی با نظارت ادارهی میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی انجام شود؛ اما آنچه امروز شاهدش بودم، زبالههای بسیاری بود که در این بنا ریخته شده بود و همچنین عدم تعیین حریم بناهای تاریخی موجب شده تا این بنا در استتار دکّانها و منزلهای مسکونی درآید.
در نگاهی کلی باید اینچنین گفت که بنای مذکور هیچ حال خوشی ندارد و جای بسی نگرانی است و باید بهطور ضربالاجل اقدامی برای حفظ و مرّمت این بنای ارزشمند تاریخی صورت پذیرد. همچنین تعیین حریم این بنا باید از مواردی باشد که بهطور جدّ پیگیری میشود.
نقش شهرداری در فرهنگسازی
شهرداری کندر را میتوان شهرداریای فعال و پویا برشمرد و دورادور شاهد فعالیتهای این شهرداری هستم. از ایجاد فضای سبز و نصب المان و نمادهای تاریخیفرهنگی و فعالیتهای شهرسازی هرکدام در جای خود قابل تقدیر و توجه است؛ اما نقش فرهنگی شهرداری در نصب بنرها، پیامهای تأثیرگذار فرهنگیتاریخی، ارسال پیامک برای مردم این شهر و همچنین درج پیامهای مختلف در گروهها و کانالهای مجازی اهالی کندر، از سری فعالیتهایی است که باید در دستور کار خود قرار دهند.
همچنین باید در نظر داشت که طبق ماده چهاردهم «قانون حمایت از مرّمت و احیای بافتهای تاریخی_فرهنگی» مصوب 1398، شهرداری و شوراهای اسلامی موظف به تخصیص بودجه جهت حفظ و مرّمت و احیای بناهای تاریخی مصوب گشتهاند. در این ماده بهصراحت وظایف شهرداری و شوراهای اسلامی شهر تعیین شده است:
«ماده۱۴ـ شهرداری ها و شورای اسلامی شهرهای دارای بافت تاریخی ـ فرهنگی مصوب، مکلفند در تخصیص بودجه عمرانی سالانه شهر، بافتهای مذکور را در اولویت قرار دهند.»
طبق این مادهی قانون و همچنین رویکرد فرهنگی شهردار کندر، امیدواریم بهزودی شاهد احیاء و مرّمت و حفظ این بنای ارزشمند تاریخی در شهر کندر باشیم. چراکه عمیقاً بر این باوریم حفظ بناهای تاریخی شهرهای مختلف ایران، نهتنها هوّیتبخش تاریخی و فرهنگی است، بلکه در حوزهی گردشگری نیز حایزاهمیت و توجه است.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ