آخرین اخبار

ارتقاء روستای طَرق ارتقاء ظرفیّت‌ها است اگر...

  ابتدا باید گفت که مطرح شدن چنین موضوعی نقطه‌ی امیّدواری است. در خبرهای شهرستان کوهسرخ به نقل از معاون فرمانداری این شهرستان در روز مراسم معارفه‌ی سرپرست بخشداری «بررود» چنین مطرح شده که «ارتقا مرکز بخش برورد مطالبه‌ای مردمی است.&raq...
کد مطلب : 324
جمعه, 04 آبان 1403
22 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

 

ابتدا باید گفت که مطرح شدن چنین موضوعی نقطه‌ی امیّدواری است. در خبرهای شهرستان کوهسرخ به نقل از معاون فرمانداری این شهرستان در روز مراسم معارفه‌ی سرپرست بخشداری «بررود» چنین مطرح شده که «ارتقا مرکز بخش برورد مطالبه‌ای مردمی است.» در ادامه نیز به موضوعات مختلفی چون نظارت بر ساخت‌وسازها، خدمات، فضای سبز، ایستگاه آتش‌نشانی که با فعالیت دهیاری انجام می‌شود، اشاره شده که می‌توان با ارتقا روستای طرق از خدمات بهتر و شایسته‌تری برخوردار شوند.

بدون‌شک این موضوع می‌تواند در خدمات‌رسانی شایسته‌تر به مردم این روستا مؤثر واقع شود؛ ولی چند اما و اگر می‌توان بر این موضوع وارد داشت که این نیز خواسته و مطالبه‌ی مردم و فعالان حوزه‌ی گردشگری است. چنان‌که پیش از این هم بیان شد، ارتقاء روستای طرق می‌تواند آورده‌های زیادی برای این منطقه داشته باشد ولی باید بیش از این به شهرستان کوهسرخ که بخش عمده‌ای از ظرفیّت‌های مهم تاریخی و طبیعی در زمینه‌ی گردشگری را به‌دوش دارد، توجه نمود.

 

بی‌تردید اگر این بخش با مرکزیت روستای طرق ارتقاء یابد از بودجه و امکانات بیشتری بهره‌مند خواهد شد و این بهره‌مندی، مدیریتی مفید با چشم‌اندازی فرهنگی، تاریخی و طبیعی را می‌طلبد. مدیریتی که بتواند چشم‌انداز گردشگری را وسعت بخشد و این بستر مهم را به‌خطر نیندازد. به‌بیان دیگر مطرح شدن ارتقاء طرق از روستا به شهر می‌تواند به‌عنوان یک سکوی پرش به سمت و سوی منطقه‌ای با هدف گردشگری به‌حساب آید که ظرفیّت‌های موجود را پرورش خواهد داد و  یا اینکه در ذیل برنامه‌های شهرسازی تمامی اهداف را از میان بردارد.

 

 

بافت روستایی نداریم  

 

یکی از مشکلات جدی در حوزه‌ی روستایی که در چند سال اخیر با آن مواجهیم دور افتادن روستا از بافت روستایی و سنتی و ساختارمند خود است. به‌تعریفی دیگر باید این‌طور گفت که در بسیاری از روستاهای منطقه‌‌ی ترشیز ما دیگر وارد روستا نمی‌شویم. وارد شهرهای کوچک‌شده با ساختمان‌ها و نماهای نابه‌هنجار و ناهم‌سو با فرهنگ منطقه می‌گردیم. حال که موضوع ارتقا این روستا مطرح شده است این خوف و رجا نیز به‌وجود می‌آید که سرانجام بافت تاریخی و سنتی این روستا چه خواهد شد؟

 

 

گردشگری منطقه، صنعتی مغفول مانده

 

در این‌جا مقصود ما از منطقه کل چهارشهرستان «کاشمر، خلیل‌آباد، بردسکن و کوهسرخ» است. باید این موضوع را بپذیریم که ما در حوزه‌ی گردشگری بیش از آن‌چه تصور می‌کنیم کم‌کاری کرده‌ایم. صریح‌تر این‌که باید به این مهم معترف باشیم که حوزه‌ی گردشگری هرگز برای ما اولویت نبوده است. این اولویت‌بندی را نمی‌توان با احداث چند اقامتگاه  و تبدیل ساختما‌ن‌های تخلیه‌شده به هتل و مسافرخانه و ... جمع‌بندی کرد. هم‌چنین نمی‌توان با برگزاری چند جشنواره‌ی کوچک و بزرگ که باز هم میزبان مردم همین منطقه است گمان به فعالیتی مثمرثمر برد. البته نمی‌خواهم بگویم که بی‌تأثیر است؛ اما آن‌چنان هم تاکنون قابل توجه نبوده است.

این حوزه‌ را نمی‌توان در حصار اعداد و ارقام و صورت جلسه‌های اداری قرار داد و تصور کرد که ما توانسته‌ایم سالانه این مقدار گردشگر را در منطقه میزبانی کنیم. درواقع حوزه‌ی ارزمند گردشگری زمانی برای ما عینی و ملموس می‌شود که شاهد رونق بازارهای محصولات کشاورزی، صنایع‌دستی، بازدید از بناهای تاریخی و فرهنگی و... باشیم. ما نمی‌توانیم با سرشماری چادرهای مسافرتی به عدد و رقم دقیقی در حوزه‌ی جذب گردشگر برسیم. چراکه تعریف گردشگری با رویکرد زائرپذیری به‌کل متفاوت است. هرچند این را باید بگوییم که کاشمر دومین شهر زیارتی استان است و همین موهبت موجب جذب زائران می‌شود؛ اما زائرپذیری با محوریت گردشگری تفاوتی چشم‌گیر دارد. از همین رو باید گردشگری را با محورهای مختلفی چون زیارتی، تاریخی، طبیعی، فرهنگی و غذایی تعریف و تبیین نماییم.

 

 

گردشگری شعارزده‌ی ترشیز

 

در حوزه‌ی گردشگری بیش از آن‌که عمل‌گرا باشیم درگیر شعارها و اعداد ارقام شده‌ایم. در بیشتر مواقع که برنامه‌های تلویزیونی در کاشمر یا منطقه ساخته شده است ما با چهره‌های افرادی مواجه شده‌ایم که در بیشتر مواقع حضور دارند و به خواندن چند شعر با لهجه‌ی کاشمری و در نهایت طبخ «اشکنه» بسنده کرده‌اند. در متن‌های نوشته‌شده چندان به ظرفیّت‌های مختلف پرداخته نمی‌شود و با نشان‌دادن چند اقامتگاه بدون ذکرنام و هدف احداث آن، حوزه‌ی گردشگری راه به‌جایی نخواهد برد.

عدم شناخت یا تک‌سونگری درباره‌ی ظرفیّت‌های مهم این منطقه، همواره گردشگری منطقه را با چالش‌های جدی روبه‌رو ساخته است.

سابق‌ بر این نیز در همین نشریه به ظرفیّت قابل پرورشی در شهر ریوش اشاره کرده بودم. لبنیات کوهسرخ یک ظرفیّت مهم در این منطقه است که چندان به آن توجهی نمی‌شود. به‌عنوان مثال ما در سرتاسر ایران «دوغ آبعلی» را می‌شناسیم و این دوغ تبدیل به یک برند مشهور و پرطرفدار شده است. این در صورتی است که در کوهسرخ لبنیات و دیگر محصولات فرآوری‌شده از شیر می‌تواند این شهر را تبدیل به قطب لبنیات منطقه کند. این مهم نیازمند توجه و مشارکت مردم کوهسرخ است تا چه همّت طلبند در این راه!

اما وقتی واقع‌بینانه نگاه می‌کنیم، شهر ریوش در مسیری قرار گرفته که در تلاش است خود را به ساختار مدرن نزدیک سازد. البته این مهم را هم باید متذکر شد که شهرداری ریوش این روزها مشغول احیاء بافت تاریخی شهر ریوش است که این خود برگ برنده‌ای برای این شهر به‌حساب می‌آید و به‌جای خود قابل توجه است؛ اما توجه به تمام ظرفیّت‌ها به‌عهده‌ی شهرداری و میراث نیست و نیازمند همّت عمومی نیز هست.

تا این‌جا را هم به‌عنوان مثال ذکر کردم ورنه می‌دانم و می‌دانید که ظرفیّت‌های ریوش و شهرستان کوهسرخ بیش از این‌هاست که می‌توان به‌ آن‌ها توجه نمود.

 

 

تاریخ‌داری و تاریخ‌سازی

 

اگر در سرزمینی بودیم که تاریخ و پیشنه‌ای به‌دنبال نداشت، بدون‌شک قدر تاریخ بیش از این گزارده می‌شد. در چنین مکانی ما بی‌تردید به‌دنبال تاریخ‌سازی برای خود می‌افتادیم چنان‌که بعضی کشورهای نوظهور چنین کرده‌ و می‌کنند. اما اکنون چه؟ به‌قول شیخ اجل، سعدی شیراز:

 

تو در کنار فراتی ندانی این معنی

به‌راه بادیه دانند قدر آب زلال

 

ما در گستره‌ی تاریخی و فرهنگی وسیعی نشسته‌ایم و این گستره هم‌چون دریایی بی‌کرانه است و ما تشنگانیم. سرزمینی که می‌توان به آن مباهات کرد امروزه با بی‌مهری ما مواجه شده است. چه تاریخ درخشانی در پس پشت خود دارد و چه دوره‌های درخشانی که گذرانده است و میراث‌های گران‌بهای انسانی و اخلاقی و معماری و موسیقایی که برای ما به‌جای مانده است. شما را از مسیر این یادداشت دور نیندازم و بازگردم به همین ناحیه و منطقه که خود دارای تاریخی کهن‌سال و دیرپای است. ترشیز از ابعاد گوناگون قابل توجه و بررسی است. ترشیز از نظرگاه بسیاری، به چهار شهرستان «کاشمر، خلیل‌آباد، بردسکن و کوهسرخ» اطلاق می‌شود که در نهایت با اتحاد و هم‌دوشی این چهارشهرستان می‌توان گفت که صاحب گستره‌ای تاریخی‌، مذهبی، فرهنگی و طبیعی هستیم. روی هرکدام از زوایای فرهنگی‌تاریخی این دیار که دست بگذاریم، نمود تاریخی‌اش را درمی‌یابیم و می‌توانیم از آن به‌عنوان بستر مهم گردشگری یاد کنیم.

تمایزهای مختلف فرهنگی، گویشی، غذایی و... در این منطقه و نیز اقلیم منحصربه‌فرد آن به‌واقع بستر مهم گردشگری به‌حساب می‌آید. بستری که گردشگری را با وجود همین تفاوت‌ها به‌گرو و ودیعه گرفته است و این دیگرگونی منطقه به‌تنهای کالبد و شمایل فرهنگ ناحیه را شکل داده است.

 

 

جشنواره‌های بی‌سرانجام

 

اگر از شما سؤال کنیم که ثمره‌ی جشنواره‌های مختلفی که تاکنون برگزار شده است چه بوده، چه پاسخی می‌دهید؟ به‌عنوان مثال، اخیراً در کاشمر جشنواره‌ای برگزار شد که از لحاظ مکانی و زمانی هیچ سنخیتی با موقعیت موجود نداشت. از طرفی برپا کردن غرفه‌ها هم چندان ارتباطی به جشنواره‌ی منظورنظر نداشت و هدف آن فقط برگزاری یک جشنواره در نازل‌ترین سطح ممکن می‌تواند بوده باشد. اگر بخواهیم جشنواره‌های برگزارشده در منطقه را در ترازوی انصاف و نقد و بررسی قرار دهیم، چه دستاوردی برای این منطقه داشته است؟ درباره‌ی برگزاری جشنواره‌ها و همایش‌ها چه چشم‌اندازی متصور بوده‌ایم و علت عدم اقبال آیا مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است‌؟

اولین گام برای پیش‌رفت گردشگری در این منطقه، تهیه و تدوین تقویم گردشگری است که نیازمند همکاری و توجه ادارات میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی این چهارشهرستان است. دیگر این‌که با ایجاد گروه‌های مردم‌نهاد پیش از فرارسیدن زمان مقرر تدارک دیدن برنامه‌های مختلف با تبلیغات گسترده و همکاری و حمایت شرکت‌های گردشگری است تا بسترهای مناسب جهت معرفی منطقه و جذب گردشگر فراهم آید.

 

چرا دغدغه؟

 

حمایت از نقد و نظر دغدغه‌مندان می‌تواند راه را هموارتر سازد. چراکه همواره از دل نقدها و نظرهای مختلف است که برنامه‌های مدّون و وضعیت‌محور بیرون می‌آید. از همین روست که وقتی صحبت از ارتقاء روستای طرق به‌میان می‌آید، ابتدا این پرسش مطرح می‌شود که چه نگاه و نظر و رویکردی در پس این برنامه نهفته است و شرح و تبیین آن می‌تواند مسیری هموارتر پیش روی فعالان حوزه‌های مختلف بگذارد. آیا قرار است با ارتقاء روستای طرق، از دل تاریخ و فرهنگ و پیشنه‌ی این روستا، شهری هم چون ماسوله بیرون بیاید یا این‌که در نهایت به احداث چند پارک‌محله با چند نیمکت سیمانی و... بسنده شود؟ ما به‌عنوان رسانه‌ای فرهنگی از این موضوع با تمام توش و توان خود حمایت می‌کنیم و امیدواریم در سند چشم‌انداز این منطقه توجه ویژه‌ای به محور گردشگری هم بشود.

 

سخن آخر

 

آن‌چه تا این‌جا آمد چیزی جز رونق و معرفی منطقه با هدف اقتصاد با رویکرد گردشگری نیست. عمیقاً به این موضوع اعتقاد داریم که از بستر گردشگری می‌توان زمینه‌های شغلی مختلفی را ایجاد کرد که خود موجب رونق اقتصادی و فرهنگی و هنری و تاریخی منطقه می‌شود. رسیدن به چنین نقطه‌ای گرچه مستلزم زمان است، اما نباید از فعالیت ناامید شد و دست از کار کشید.چراکه ما به آیندگان پیشاپیش مدیون هستیم.