آخرین اخبار

همراز 347

سلام . ضمن تشکر مرا راهنمایی بفرمایید . پسری دارم 16 ساله که خیلی خیلی نگران او هستم ، خیلی از اطرافیانم معتقدند که پسرم افسردگی دارد ، با اینکه من لحظه ای از او غافل نیستم و در تمام کارها سعی می کنم راهنماییش کنم و واقعا لحظه ای رهایش نمی کنم و مراقبت دارم و دلم می خواهد خوب بزرگ شود ولی...
کد مطلب : 56
سه شنبه, 06 دی 1401
2 بازدید
نویسنده : دکتر زهرا عاصمی
  • سلام . ضمن تشکر مرا راهنمایی بفرمایید . پسری دارم 16 ساله که خیلی خیلی نگران او هستم ، خیلی از اطرافیانم معتقدند که پسرم افسردگی دارد ، با اینکه من لحظه ای از او غافل نیستم و در تمام کارها سعی می کنم راهنماییش کنم و واقعا لحظه ای رهایش نمی کنم و مراقبت دارم و دلم می خواهد خوب بزرگ شود ولی با این وجود به نظرم می رسد مشکلی در میان است . شاید همان افسردگی که گفته اند . لطفا توضیح دهید چه کاری باید بکنم ؟

 

 

باسلام و تشکر متقابل از شما دوست محترم و آرزوی سلامتی و عاقبت بخیری برای فرزندتان ، ابتدا عرض کنم که اگر بر فرض ، فرزندتان به گفته خودتان افسردگی داشته باشد ناشی از نوع والدگری شماست !!  من همین دو خط را که خواندم و خودم را جای فرزند نوجوانتان گذاشتم احساس افسردگی بهم دست داد !!! 

حالا به این چند نکته دقت بفرمایید :

اولا تا جایی که ممکن است سعی کنید نگران نشوید، استرس های خودتان را کنترل کنید و آن را در محیط خانواده نشر ندهید .

دوم: از منابع غیر تخصصی، مثل اعضای خانواده و دوستان و همکاران اطلاعات دریافت نکنید . این اطلاعاتی که درست و نادرست در هم آمیخته است بیشتر نگرانتان می کند، مثلا اطرافیان شما ممکن است هر نوع کم تحرکی و انزوا را به تنهایی نشانه افسردگی بدانند در حالیکه  هیچ نشانه ای به تنهایی حکایت از یک اختلال نمی کند و همچنین حتی گاهی اوقات افسردگی، فعالیت ها و تحرکات را بیشتر می کند .

 سوم: توجه داشته باشید در هر شرایطی در کنار نوجوان خود باشید و یاریگر وی، اما از مداخله زیاد در کارهایش بپرهیزید. او دیگر کودک نیست که مطیع بی چون و چرای شما باشد.

چهارم: اینکه حمایت بیش از حد از نوجوان و ارائه راهنمایی‌های مو به مو به وی باعث می‌شود نوجوان فکر کند که والدینش به او اعتماد ندارند.

پنجم: برچسب به فرزندتان نزنید و فقط از روی نشانگان علمی وضعیت او را بسنجید و در انتها فقط به یک متخصص مراجعه کنید. حالا به این نشانه ها دقت کنید  و اگر سه مورد از نشانه‌های زیر، حداقل برای دو هفته مشاهده شد، احتمال ابتلا به افسردگی در فرزند نوجوانتان وجود دارد.

فعالیت زیادی یا کسلی و بی انرژی بودن، احساس گناه، خود کم بینی، مشکلات خواب یا تغذیه، انزوا طلبی و گوشه گیری، خستگی بیش از اندازه دائمی، پرخاشگری و بد اخلاقی، غمگینی و گریه کردن، افت تحصیلی جدی، اشتغال ذهنی بیش از حد پیرامون مرگ

 همانطور که گفته شد در صورتی که سه نشانه از نشانه های بالا را به مدت دو هفته داشت به اتفاق ایشان به یک مشاور متبحر رجوع کنید . موفق باشید .

  • سلام . خسته نباشید . من خانمی 24 ساله هستم و همسرم 21ساله . هنوز زیر یک سقف نرفته ایم ، دلم می خواهد همسرم دوستانش و رابطه با آنها را کنار بگذارد . دوستان ناباب نیستند ولی من معتقدم رابطه رفیق و دوستی به زندگی لطمه می زند .می خواهم راهنماییم کنید ، البته خودش هم بابت دوستانم بمن خیلی گیر می دهد . متشکرم .

با سلام و آرزوی خوشبختی برای شما زوج محترم ؛ ابتدا بهتر است بدانيد بعد از ازدواج دوران مجردي پایان می یابد و خيلي چيزها در زندگي تغيير مي‌‌کند لذا انشالله وقتی زیر یک سقف بروید وقت آزاد و اولويت‌بندي همسرتان عوض خواهد شد و این روابط کمتر خواهد شد .

 بسیاری از زوجین عقیده دارند که پس از تشکیل خانواده بايد ارتباطشان را با رفقایشان کمتر کنند یا  کاملا قطع کنند اما هيچ يک از اين موارد صحیح نيست و هر شخص در زندگي به رفقایی احتیاج دارد . ارتباط با دوستان يک نياز است و محدود کردن همسر در اين مورد منطقي نيست لذا زن وشوهر هر دو  مي‌‌توانند قسمتی از وقت خود را به دوستان صميمي اختصاص دهند چون  دور شدن از دوست‌هاي قديمي یا خانواده ، و اختصاص دادن تمام وقت به رابطه با همسر، ممکن است بعد از مدتي حس بدي در شما ايجاد کند . اگر چه  برعکس اين موضوع هم وجود دارد و بعضي از زوجين آنقدر در روابط دوستانه یا به عبارتی رفیق بازی خود فرومي‌‌روند که از رابطه زناشويي و مسئوليت‌هاي خود دور مي‌‌شوند که اين مورد به مرور زمان آسيب‌هاي جدي به روابط زوجين وارد مي‌‌کند.

 پس از آنجا که فرموده اید دوستانتان ناباب نیستند ،  اگر تعادل را در رابطه و میزان وقت گذاری رعایت بفرمایید انشالله هیچ مشکلی پیش نمی آید . خوشبخت باشید انشالله


نویسنده: دکتر زهرا عاصمی