آخرین اخبار

گردشگری غذا؛ تامین‏ کننده اشتهای کاشمر

  گشتی در عالم خوش عطر و  طعم بازار سرپوشیده کاشمر (ترشیز) در گذشته هر آبادی دارای بازار و بازارچه بود. هر صنف برای خودش راسته و تیمچه و محدوده ‏ای داشت. گشت ‏وگذار در این بازار حال و هوای خاصی د...
کد مطلب : 51
سه شنبه, 06 دی 1401
152 بازدید
نویسنده : حمیدرضا بی تقصیر

 

گشتی در عالم خوش عطر و  طعم بازار سرپوشیده کاشمر (ترشیز)

در گذشته هر آبادی دارای بازار و بازارچه بود. هر صنف برای خودش راسته و تیمچه و محدوده ‏ای داشت. گشت ‏وگذار در این بازار حال و هوای خاصی داشت. معماری بازار از یک سو، بازی نور و رنگ از دیگر سو، به مسیر حرکت شما را روح نواز می ‏کردند. به این هم وجود انواع بوهای خوش را بیافزاید. در میان این حجم نور و رنگ و کرشمه کاشی و آجر و بو، بوی غذا جایگاه خاصی داشت. آن زمان چیزی به نام رستوران و فست‏ فودی و کافه و کترینگ در بازارها و شهرها مرسوم نبود. کارکرد اصلی تهیه غذا در صبحگاهان تا نزدیک ظهر با قهوه‏ خانه‏ ها بود. قهوه‏ چی رکن مهمی در حیات یک بازار محسوب می‏ شد.

از یک سو پذیرای مراجعین به بازار بود و از دیگر سو حواسش به ارسال چای به حجره ‏ها بود. تامین صبحانه مراجعین و حجره‏داران، یکی از اصلی‏ ترین دغدغه‏ های آنان بود.  البته آنان رقبایی در قامت جگرکی و کله ‏پاچه فروشی داشتند. البته رقابتشان شیرین بود. همگان مشتری ثابت چای و دم نوش‏های قهوه‏ چی بودند. برای ناهار هم در بازار دو وضعیت حاکم بود. یا حجره ‏داران مهمان سفره خودشان در سرایشان بودند و یا همسرانشان برایشان غذایی می‏ فرستادند و یا همراهشان می‏ کردند. اینجا کارکرد شاگردان حجره ‏ها برای آورد  و بُرد غذا عیان بود. با این هم بساط انواع کباب با نوشیدنی‏های چون دوغ فراهم بود.

یا قهوه‏ خانه این مهم را بر عهده داشت و یا جگرکی فضایی داشت که می‏ توانست نقش کبابی را ایفاء بکند. صد البته کله پاچه فروش هم می‏توانست چلویی باشد. توزیع حلیم و آش و بلغور و شُله و عدسی بر روی سینی بر دوش و یا بر روی گاری هم باب بود. البته در صبحگاهان. وجود افرادی که قهوه و شیر داغ و شربت و آب توزیع می‏ کردند هم طبیعی بود. لبویی ‏ها هم عطر لبو را در کلیت بازار پخش می‏کردند. بودند افرادی که انواع شیرینی خانگی را بر سینی گرفته به حجره‏ها برای فروش سر می‏زدند و یا بازار آمده ‏ها را دعوت به خرید می‏کردند.

فروش کلوچه و انواع محصولات خارج شده از تنور از قلفتی تا تافتون، از گرده تا فطیر، از نان محلیِ تا نان روغنی، از قطاب تا نان قندی هم رواج داشت. غرض آن که بازار شاهد رنگ و لعاب و بو و عطر انواع غذا بود. حتی دیزی‏سرا هم وجود داشت. در آن عهد که تقریباً تا اوایل روزگاران پهلوی اول است، عنصر غذا و خوراکی در قامت انواع مشاغل، رکنی رکین در کلیت بازار بود. البته مطبخ و طباخ‏خانه هم در بعض بازارها حضور داشتند. بازار یک کانون ارتباطی بود که در جوف خود یا در جوارش کانون‏های ارتباطی نظیر  مسجد و تکیه، قهوه ‏خانه، زورخانه و حتی حوزه علمیه را پذیرا بود.

بازار در عهد پهلوی

کاشمر عهد پهلوی  کم کم از شهری دارای ارگ و بازار و ربض و خندق، بدل به شهری دارای بلدیه شد. استقرار ادارات نوین، بلای جان بازار شد. میدان مرکزی خراشی بر چهره ارگ کاشمر شد. باید این به قول اهالی فلکه، تبدیل به مرکز شهر می‏شد. چهار خیابان باید قد می‏کشیدند و در سر راه خود از هر مانعی عبور می‏کردند. این مانع یا بازار بود و یا سرای یکی از اهالی و چه بسا کاروانسرا و باغ‏سرا و یا مزرعه بود. این چنین بود که بازار کاشمر در مقابل رشد خیابان و هویت یافتن فلکه مرکزی، ذبح شد. روزگاری از کنار مسجد جامع تا نزدیکی‏های مهدیه بازاری سرپوشیده با انشعاباتی زیبا، پذیرای مراجعین بود.

حجره‏داران ترشیز قدیم و کاشمر جدید با  تجار کاروان‏دار یزد و کرمان و جنابذ و زاوه و بیهق و نیشابور و بسیاری جاهای دیگر حتی هرات و خیوه و بخارا در ارتباط بودند. وجود چندین کاروانسرا در شهر کاشمر و نقاط مختلف ترشیز دلالتی بر این مهم است. هنوز در پستوی خانه و صندوقچه اسناد بعض خانواده‏ها دست‏اندرکار امور تجارت و داد و ستد در ادوار گذشته شاهد وجود اسناد مبادله کالای تاجران ترشیزی با نقاطی که برشمرده شد، هستیم. کاش این اسناد در قامت یک پزوهش مستندسازی بشوند. یادمان نرود که بازار در رشد و توسعه کاشمر نقش به سزایی دارد.

ریشه بسیاری از موقوفات کاشمر به فعالان عرصه بازار و داد و ستد و خرید و فروش می‏رسد. موقوفات آقابزرگ یکی از این موارد است. الغرض، بازار سرپوشیده محو شد و از آن همه جلال و جبروت عهد قجری و روزگار اقتدار خاندان میش‏مست، بازارچه‏ای مانده که به خلف خود شباهت اندکی دارد. و عجیب آن که در این محدوده بازار سنتی کمتر شاهد رقص نور بر تن آجر و معماری شکیل گذشته هستیم. ردی از بوی و عطر غذا به مشام نمی‏رسد. جگرکی‏ها جایی در بازار جدید ندارند. حتی در پاساژها هم برایشان جایی نیست. بسیاری از مشاغل مربوط به غذا، یا از بین رفته‏اند و یا به جای دیگر از شهر کوچ کرده‏اند.

تلفیق سنت و مدرنیته در ساحت خوشمزه غذا و خوراکی و نوشیدنی

عنصر غذا در بسیاری از جاهای شهر به صورت دائمی و موقت در حال رخ‏نمایی است. کاشمر در عصر جدید عرصه تلفیق سنت و مدرنیته در حوزه غذا شده است. قهوه‏خانه نداریم، ولی قهوه‏سرا بسیار است. کافه‏های ریز و درشت در شهرمان قد کشیده‏اند. انواع قهوه و نوشیدنی‏های داغ و سرد با کیک‏ها و دسرهای خاص خود، بدل به یک جاذبه برای اقشار مختلف شده‏اند. این فضاها در قامت یک فضای عمومی شاهد برگزاری جشن تولد، بازی شطرنج و تخته نرد، شعرخوانی، دید و بازدید، قرارهای مختلف و در یک کلام پاتوق شده‏اند. جوانان پای ثابت این کافه‏ها هستند.

فست ‏‏فودی ‏ها هم جولان خاص خود را دارند. روزگاری شهرمان چندین کبابی و جگرکی در چند جای شهر در محدوده بافت قدیم و بافت میانه داشت. در این محدوده حلیم ‏فروشی هم باب بود. چند گاری لبوفروشی و باقالی فروشی هم تردد داشتند. رستوران کم بود. یکی بالای تپه سید مرتضی(ع) فعالیت داشت و یکی دو تای دیگر داخل شهر مشتاق مشتری بودند. دانشگاه که آمد، ساندویچی‏ های قدیمی شهر پررونق شدند و کم کم دارای رقیب گشتند. حالا نان باگت وارد شهر شده بود و انواع سس‏ها مشتری‏های خاص خود را داشتند و باید به ذائقه مشتری احترام گذاشته می‏شد.

دانشجویان به خیلی چیزها در دیارمان رونق دادند، یکی از این خیلی چیزها همین مقوله غذا بود. جای جای شهر فست‏فودی‏ها قد علم کردند. هر یک مشهور به چیزی بودند. همبرگر یکی ناب بود و کتلت دیگر خاص، خوراک سوسیس این یکی محشر بود و پیتزای آن یکی طعمی فراموش نشدنی داشت. کم کم غذای بیرون‏بر هم باب شد. دانشجو در خوابگاه خسته از غذای سلف‏سرویس، دوست داشت در جمع دوستانش، چلوگوشت میل بکند. رستوران‏ها رونق گرفتند. حتی اکبر جوجه شمالی‏ها هم در کاشمر شعبه‏دار شد. فلافل و سمبوسه و بعض غذاهای عربی هم مشتری دار بودند.

حتی عطر کباب گلپایگان و بناب هم در کاشمر به مشام می‏رسید. یادمان باشد که کاشمر برای سایر شهرستان‏های ترشیز و مناطقی چونان بجستان و فیض ‏آباد دارای جاذبه گردشگری است، و در کنار تمام آیتم‏ های گردشگری کاشمر از گردشگری مذهبی تا بازار، از گردشگری ورزش تا دیدن جاذبه ‏های طبیعی و تاریخی، گردشگری شکم و یا غذا جلوه خاص خود را داشت. دقت بکنید در کجاهای شهر شاهد تراکم رستوران‏ها و مراکز عرضه انواع غذا هستیم؟ شهرمان که کمربندی ندارد، ولی محدوده ‏ای که این کارکرد را دارد در عمل بدل به راسته غذا شده است.

بولوار سید مرتضی(ع) هم قابلیت تبدیل شدن به یک راسته غذا را دارا می‏باشد. در بعض جاها این موضوع به طور خاص مشهود است. شب‏ هنگام اگر از میدان شهربانی به سمت سید مرتضی (ع) حرکت کنید متوجه تعدد مراکز موقت عرضه بلال و قارچ سوخاری و هات داگ و حتی آش رشته می‏ شوید. در باغات حد واسط بولوار دانشگاه تا منطقه حسین‏ آباد هم شاهد رونق انواع سفره‏ خانه ‏ها و رستوران‏ ها و باغ ‏سراها هستیم. غذا باعث رونق این فضاها شده است. در محور سید مرتضی (ع) به سمت تفرجگاه‏ها منتهی به ریوش هم وجود انواع رستوران‏ها و اماکن عرضه غذاهای مختلف را شاهدیم.

تعداد آشپزخانه ‏ها هم افزایش یافته است. مقوله کترینگ را خیلی جاها می‏شود دید. حتی بعض روستاها در این زمینه از شهر سبقت گرفته ‏اند. حضور در رستوران و یا تهیه غذا برای مهمانان از آشپرخانه‏ ها در حال تبدیل شدن به یک رسم است. البته این رسم نزد طبقه متوسط به بالا مرسوم است. کاشمر قابلیت تبدیل به شهری مطرح در حوزه گردشگری غذا را دارد. کافی است در این زمینه کاری کارستان بشود. هم اینک در حوزه سوغات شاهد مطرح بودن محصولات خوراکی کاشمر هستیم. تنوع این محصولات بسیار است. متاسفانه این همه فاقد بِرند و نشان و بسته بندی مطلوبند.

در بحث سوغات کاشمر در حوزه خوراکی می‏توان به طیفی از محصولات از سوهان خانگی تا باقلوا و انواع شیرینی‏ های خانگی، از دوشاب و شیره انگور تا رب انار و آبغوره، از کشمش تا شیره توت، از انواع خشکبار تا محصولات لبنی، از نان محلی تا انواع کلوچه و تافتون، از داروهای گیاهی تا انواع دم ‏نوش‏ها، از سالادها تا ترشیجات، از شربت‏ها و کباب‏ها و قورمه ها تا خیلی چیزهای دیگر اشاره کرد. فست‏ فودی‏ها و کافه‏ ها و رستوران‏ ها و سفره ‏خانه‏ های کاشمر با کمی همت می‏توانند کاشمر را در حوزه گردشگری غذا مطرح کنند. کافی است کارگروهی در این حوزه فعال بشود

 

مسابقات مختلف و جشنواره‏ های از شیرینی تا شربت، از ترشی تا سالاد، از شیره  انگور تا رب انار، از انواع کباب‏ها تا انواع آش‏ها  و خیلی چیزهای دیگر برگزار بشود. صد البته اول باید این جشنواره در قامت بومی مطرح شود. سپس استانی و حتی ملی گردد. نگارنده اصرار بر برگزاری جشنواره اشکنه دارد. تنوع انواع اشکنه‏ ها نظیر آش ‏ها عجیب است. حتی می‏توان جشنواره جوشانده و دم‏ نوش‏ها را بنیان نهاد. هر فصل می‏تواند بهانه یک جشنواره باشد.  غرض آن که کاشمر را با کمی همت می‏توان به خورشید گردشگری غذا در استان بدل کرد. می‏توان کاشمر را ستاره گردشگری غذا در کشور کرد. آمین.

نویسنده: حمیدرضا بی تقصیر