جوانههای صنایعدستی در ترشیز
ادارهی میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی کاشمر، طی سالهای گذشته در زمینهی احیا و ایجاد مشاغل خانگی و صنایعدستی فعالیتهای درخورتوجهی داشته است. در این زمینه فعالیتهای مجدّانهی ریاست سابق میراثفرهنگی، مهندس رضا یوسفی چشمگیر است. از ابتدای دورهی ریاست ایشان، ما شاهد فعالیتهایی در این زمینه بودیم که ماحصل آن را امروز با پیگیریهای ریاست جدید ادارهی میراثفرهنگی، مهندس محمدیان که خود آموختهی کار میراثی است و با پشتوانهی علمی و تجربی در حوزههای مختلف این جایگاه را پذیرفتهاند، در نمایشگاهها و کارگاههای متعدد تولید صنایعدستی به نظاره نشستهایم. تولید و عرضهی صنایعدستی نهتنها در ایجاد مشاغل کوچک و خانگی مؤثر است، بلکه به هوّیتبخشی به فرهنگ اجتماعی و بومی منطقه نیز کمک میکند.
صنایعدستی هر منطقه در واقع شناسنامهی فرهنگی، اعتقادی و اجتماعی آن منطقه محسوب میشود. از نوع پوشش، ظروف و تولید محصولات کشاورزی یک منطقه میتوان به نوع نگرش و تفکر و باورهای مردم یک منطقه راه برد. همچنین رنگهای مختلف لباسهای بومی، میتواند ارتباط نزدیکی با اقلیم و موقعیت جغرافیایی یک منطقه داشته باشد. هرچه ارتباط بصری مردمِ یک موقعیت جغرافیایی با رنگهای طبیعی بیشتر باشد، به تبع آن، رنگهای مختلفی در صنایع نخی و پارچهای خود بهکار میبندند. بهگمانم، این مسأله در گذشته، به شناخت و وسعت رنگهای بیشتری کمک میکرده است. اگر بخواهیم در منطقهی ترشیز مقایسهای اجمالی میان مردم کوهسرخ و کاشمر داشته باشیم، موضوع کمی برایمان شفافتر و روشنتر خواهد شد. با توجه به اقلیم کوهسرخ و وجود درخت و طبیعت رنگارنگ منطقه، تنوع رنگی در پارچههای تولیدی کوهسرخ بیشتر از مردم منطقهی کویری کاشمر است. این مسأله اگر چه نیازمند بررسی عمیقتر و دقیقتری است، اما میتواند موضوعی برای پژوهشهای وسیع میدانی باشد.
در مقام مقایسه با سالهای گذشته، در این سالها ما با رشد چشمگیری از تولید محصولات صنایعدستی مواجه بودهایم. تولید صنایعدستی بهتنهایی یک روی کار است و با توجه به نیازهای امروز جامعه، فعالیتهای جانبی دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرد که ادارهی میراثفرهنگی به این مهم نیز پرداخته است. موضوع تجاریسازی و یا «برندینگ» مسألهای است که نمیتوان از آن چشم پوشید. نیاز این موضوع هم شیوههای بستهبندی سنتی با قالب و شکلی مدرن است که دورههای آموزشیای بهصورت رایگان برای فعالان حوزهی میراثفرهنگی و صنایعدستی در نظر گرفته شده است.
این دورهها در واقع بذری بود که کاشته شد و رفتهرفته باید شاهد باروری و به ثمر رسیدنش باشیم. نمایشگاه اخیر در کاشمر بهواقع جوانههای بذری بود که کاشته شده و این مهم نیازمند آبیاری و تر و خشک کردن است تا بهزودی تبدیل به درختی تناور شود؛ که البته هدفی دور از ذهن و دسترس نیست. فعالان و هنرمندان تولید صنایعدستی بهحق نشان دادهاند که میتوانند بهترین کالا را با بهترین مواد اولیه تولید و عرضه کنند.
نمایشگاه اخیر حاصل چند سال تلاش ادارهی میراثفرهنگی کاشمر، در راستای احیا و اعتلای صنایعدستی بود. صنایعی که در حال رونق گرفتن است و البته نیازمند توجه بیش از پیش است. همچنین امروزه بسیاری از فعالان صنایعدستی در نمایشگاههای مختلف حضور پررنگ دارند و نام ترشیز و کاشمر را چون تندیسی مبارک به دیگران نشان میدهند. کاشمر با ظرفیتهای موجود صنایع و نیروی انسانی و با توجه به دورههای مفید و پربار توانسته است در میان فعالان این حوزه نامی و نشانی بیابد. در نمایشگاه اخیر ما شاهد محصولاتی از قبیل «فرت»، «گیوه و کیف»، «ظروف چوبی»، «محصولات کشاورزی» و... باشیم. این مشاغل هرکدام توانستهاند در حوزهی کاری خود و تواناییهای موجود، مشاغل کوچک متعددی را ایجاد کنند که در خور توجه است.
توجه به صنایعدستی و بسترسازی:
چنانکه در شمارههای متعددی در همین نشریه اشاره شده است، صنایعدستی اگرچه در راه جذب گردشگر مفید است، اما نیازمند توجهاتی نیز هست. یکی از موضوعاتی که باید به آن توجه ویژه شود، حمایت همهجانبه از فعالان و صنعتگران این حوزه است. بارها گفته و باز هم میگوییم، کاشمر نیاز به یک بازارچهی صنایعدستی دارد. این بازارچه ثمرات بسیاری خواهد داشت که البته نیازمند صبوری و ممارست است و بالاخره باید از جایی آغاز کرد. نمایشگاه حرکت خوب و مفیدی است، ولی ایجاد بازارچهی صنایعدستی میتواند به تبدیل شدن ترشیز به یک قطب گردشگری کمک کند.
گرچه نقدهایی در حوزهی گردشگری وجود دارد که سابقبراین ذکر شده است و نمیتوان تنها یه یک یا دو فعالیت دلخوش بود؛ اما، نمیتوان دست را هم روی دست گذاشت و هیچ کاری نکرد. تنها میتوان امید داشت که در این راه گامهای مؤثری برداشته شود و شاهد برجستگی در حوزهی گردشگری و صنایعدستی باشیم.
صنایعدستی و فعالیتهای اجتماعی:
وجه دیگری از برکات تولید صنایعدستی در کاشمر، ایجاد شغل برای افراد و اقشار مختلف جامعه است. خوشبختانه نگاه جامعه به صنایعدستی و مشاغل خانگی تغییر کرده است. متأسفانه باید اعتراف کنیم که در گذشته به بعضی مشاغل خانگی، نگاه چندان بخردانهای وجود نداشت. بهعنوان مثال در حوزهی «قالیبافی» ما با چنین معضل و خلأ فرهنگیای مواجه بودیم. نگاه جامعه به هنرمندان عرصهی فرش و قالیبافی چندان مثبت نبود و صراحتاً باید گفت که جایگاه اجتماعی نازلی برای این شغل در نظر گرفته بودند. شاید تنزلی که در حوزهی قالیبافی ایجاد شد، ریشه در همین نگاه جامعه داشته باشد. همانطور که میدانیم، روزگاری نقش و نگار و طرح و رنگ قالی کاشمر، زبانزد خاص و عام بوده و هنوز بسیاری از فعالان این حوزه از فرش کاشمر به بزرگی و نیکنامی یاد میکنند. امروزه اما، نگاه جامعه کاملاً متفاوت است. بههرروی چه بخواهیم و چه نخواهیم نگاه جامعه در بسیاری از ساحات اجتماعی و فرهنگی نقش تعیینکنندگی دارد. اما، نسل و نگاه امروز این سخن را برنمیتابد و آنچه پسندیده و هنر تلقی شود، نسبت به ماهیّت واقعیاش انتخاب میشود نه نگاه اجتماع به آن.
فرتبافی یا بسیاری دیگر از مشاغل خانگی هم میتوانست دستخوش نگرشهای نخنمای گذشته شود، اگر تبلیغات درست و اصولی روی آن صورت نمیگرفت. این تبلیغات و شیوهی درست معرفی یک شغلِ هنری و صنعتی، توانست جایگاه اصلی آن هنر و صنعت را در جامعه مشخص سازد که نهتنها به آفت قالیبافی دچار نشود، بلکه ایجاد نمایشگاهش نوعی فعالیت درخشان بهحساب آید.
آغاز کار، پایان مسئولیت نیست:
اگرچه ایجاد مشاغل مختلف گامی بزرگ و مؤثر است، اما بیشک پایان مسئولیت نیست. بلکه، سرآغاز مسئولیتی سترگتر است. ادارهی میراثفرهنگی نشان داده است که تا حد توان و وظایف قانونی خود در کنار هنرمندان صنایعدستی است؛ اما، این مهم توجه و حمایت دیگر ارگانها را نیز میطلبد. سابقاً اشاره شده است که اولین قدم برای حمایت از هنرمندان صنایعدستی، تهیهی محصولات از ایشان است. اشارهای هم شده بود که در همایشها و نشستها و جشنوارههای مختلف میتوان از تولیدات صنایعدستی هنرمندان ترشیز بهره برد؛ هنوز چندان که بایسته و شایسته است توجهی به این موضوع نشده که نگارنده امیدوار است در آیندهای نهچندان دور، حمایت ارگانها و فعالان فرهنگیهنری که بهنوعی برگزارکنندگان همایشها و جشنوارههای مختلف در شهرستاناند، جهت یادبود و هدایای برگزیدگانشان، توجهی به صنایعدستی منطقه داشته باشند و با این کار، حمایت خود را در راستای اعتلای این هنر اعلام دارند.
به راه بادیه رفتن، بِه از نشستن باطل
وگر مراد نیابم، به قدر وسع بکوشم...
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ