آخرین اخبار

دلایل اقتصادی و فرهنگی کاهش جمعیت در یک دهه اخیر

دلایل اقتصادی و فرهنگی کاهش جمعیت در یک دهه اخیر سفر اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به کاشمر در اولین سال نمایندگی حجت الاسلام نیک بین، برای ما که دست اندرکار امور فرهنگی هستیم، امیدوار کننده بود که شاید راهی پیدا شود و با حضور ریاست و اعضای کمیسیون فرهنگی گرهی از مشکلات رسانه و ن...
کد مطلب : 198
یکشنبه, 26 آذر 1402
33 بازدید
نویسنده : محبوبه وزیری

دلایل اقتصادی و فرهنگی کاهش جمعیت در یک دهه اخیر

سفر اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی به کاشمر در اولین سال نمایندگی حجت الاسلام نیک بین، برای ما که دست اندرکار امور فرهنگی هستیم، امیدوار کننده بود که شاید راهی پیدا شود و با حضور ریاست و اعضای کمیسیون فرهنگی گرهی از مشکلات رسانه و نشریات حل گردد. اما حجت الاسلام آقا تهرانی رئیس کمیسیون فرهنگی بعد از شنیدن بیش از دو ساعت درد دل اصحاب فرهنگ و هنر و رسانه شهرستان کاشمر گفت که مجلس می خواهد در این دوره کاری ماندگار انجام دهد و آن هم مصوب کردن قانون جوانی جمعیت است. وی افزود: تاکنون چندین نفرساعت روی این طرح کار شده و تا چند وقت دیگر این طرح مصوب خواهد شد.حجت الاسلام آقاتهرانی در این جلسه به طور ضمنی اظهار داشت که مجلس در این دوره در دیگر عرصه ها وارد نخواهد شد تا طرح اجرایی شود.

اکنون بیش از  یک سال و نیم از تصویب این طرح گذشته است. روزنامه جوان د ر این مورد در مقاله ای با عنوان «داریم تمام می شویم» می نویسد« تعداد موالید در سال ۱۴۰۱ بیش از ۴۴ هزار نفر کاهش را تجربه کرده‌است تا نشان دهد در لبه پرتگاه جمعیتی قرار داریم. همه این رکورد‌شکنی‌ها در حوزه جمعیت در حالی اتفاق می‌افتد که چیزی حدود یک سال و نیم از ابلاغ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و تشکیل دبیرخانه ستاد ملی جمعیت می‌گذرد، اما خروجی این ستاد برای جمعیت رشد چشمگیر روند کاهشی جمعیت است! امری که نشان می‌دهد نه قانون جوانی جمعیت کارایی داشته و نه ستاد ملی جمعیت و دبیرخانه این ستاد برای اجرای همین قانون نصفه نیمه و ناقص کاری از پیش برده‌است. دولت هم که انگار چندان روی خوشی به اجرای قانون جوانی جمعیت ندارد و سازمان برنامه و بودجه تنها ۵ درصد از بودجه این قانون را داده‌است. برون‌داد این ماجرا از یک سو شتاب روند کاهشی جمعیت و روند افزایشی سالمندی و بی‌اعتبار شدن تنها قانون حمایتی از جمعیت و خانواده در نزد مردم است.»
سوال این است چرا جمعیت ایران رو به کاهش است؟ در پاسخ به این سوال برخی عوامل فرهنگی و برخی عوامل اقتصادی را مهم دانسته اند . در این نوشتار به اهمیت این دو عامل در کاهش جمعیت اشاره می شود:

الف: عوامل فرهنگی

  تا نیم قرن قبل روند فرزندآوری در کشور بسیار طبیعی بود و به‌طور کلی میانگین، هر خانواده از شش فرزند برخوردار بود که در گذر به سمت مدرنیته، علل فردی، فرهنگی و اجتماعی، این روند را تغییر داد و روند معکوس به خود گرفت به گونه‌ای که امروزه فرزندآوری در کشور ما، به عنوان یک بحران برای دهه‌های اخیر قلمداد می‌شود.

امروز ما زوج های جوان زیادی را می بینیم که با این که ده سال یا بیشتر از زندگی مشترک آنها می گذرد هنوز فرزندی ندارند. تعداد زیادی از زوج ها توافق می کنند که فقط یک فرزند داشته باشند و برخی تصمیم می گیرند که فرزند نداشته باشند. برخی تغییر سبک زندگی را دلیلی برای این توافقات می دانندو برخی معتقدند فردگرایی در جامعه ما افزایش یافته است. گروهی نیز می گویند باروری  در جامعه به متولدین دهه 60 رسیده است. متولدین دهه شصت مشکلات زیادی را تحمل کرده اند و امروز نمی خواهند فرزندانشان دچار مشکلات شوند.

گروهی افزایش سن ازدواج را دلیل کاهش نرخ باروری می دانند . آمارها نشان  می دهد سن ازدواج از سال 1370 که 23 سال بوده تا سال 1380 به 24 سال رسیده است و اکنون نیز سن ازدواج بانوان افزایش یافته است.

ترس از جدایی دلیل دیگری برای کاهش باروری است.طلاق دارای آثار و پیامدهای عمیق اقتصادی، اجتماعی و روانی بر مردان و زنان مطلقه، فرزندان طلاق و اجتماع است.متأسفانه آمار طلاق روز به روز رو به افزایش است. براساس آمار ثبت احوال ، بیشترین آمار طلاق مربوط به 5 تا 10 سال ابتدای زندگی مشترک است.بیشتر زوج‌ها ترجیح می‌دهند از این دوره بحرانی بگذرند و بعد پدر و مادر شوند.با توجه به افزایش سن ازدواج که برای خانم‌ها بین 25  تا 29 سال رقم خورده است ، خانمی که در سن 29 سالگی ازدواج می‌کند و می‌خواهد 5 سال هم از زندگی مشترکش بگذرد تا مطمئن شود زندگی پایدار دارد و بعد مادر شود به سن 34 سالگی می‌رسد که درنهایت می‌تواند یک فرزند داشته باشد.به دلیل مشکلاتی که برای فرزندان مادران بالای 30 سال بوجود می‌آید،ترس از بچه‌دار شدن هم در سنین بالا وجود دارد که موجب روی آوردن به تک فرزندی خواهد شد. طلاق‌های عاطفی هم که در بین برخی خانواده‌های ایرانی رواج یافته و مسبب تنها ماندن زن در عین متأهل بودن است،از عوامل تأثیر گذار در کاهش تمایل خانم‌ها به فرزندآوری می‌باشد.

اما عده ای نیز معتقدند تبلیغات دهه 70 باعث کاهش نرخ باروری در ایران شده است. این افراد تاکید می کنند ؛ با اجرای سیاست کاهش جمعیت در ابتدای دهه ۷۰، نرخ باروری کشور از ۷-۶ فرزند به زیر ۲ فرزند کاهش پیدا کرد! چنین تغییر رفتار بی‌سابقه‌ای که در مدت زمان کمتر از تغییر یک نسل اتفاق افتاده، مسلما باید دلیلی بیش از اعمال سیاست‌های تعدیل جمعیت داشته باشد و باید عوامل فرهنگی را دلیل مکمل و تمام‌کننده تغییر نگرش و رفتار ایرانیان دانست؛ مخصوصا وقتی آمار کاهش فرزندآوری را در کنار کاهش ۴۰ درصدی ازدواج طی ۱۰ سال گذشته قرار دهیم. از ابتدای دهه ۷۰، شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» از درون زایشگاه جلوی چشم مردم بود تا خیابان و پارک و درمانگاه و مدرسه و تبلیغات و فیلم‌های تلویزیونی و سینما. بار فرهنگی القاشده توسط این شعار و تبلیغات مشابه آن، فرزندآوری را در تقابل با رفاه و راحتی نشان داده و ایده منسوخ «کمیت از کیفیت می‌کاهد» را ترویج کرد.

 

ب: عوامل اقتصادی

شهلا کاظمی‌پور، جمعیت‌شناس و معاون سابق مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در حال حاضر رشد طبیعی جمعیت ایران را از ۸ در هزار یا ۰.۸ درصد نیز کمتر عنوان و گفته است که رشد طبیعی جمعیت ایران، در حال حرکت به سمت صفر است. زمانی که دو نرخ موالید و مرگ و‌ میر به یک‌دیگر برسند رشد جمعیت صفر خواهد شد. پیش‌بینی‌ها حکایت از این دارد که در سال ۱۴۲۰ و شاید زودتر نرخ رشد جمعیت صفر شود. وی می افزاید: « اگر با همین روند پیش برویم در سال ۱۴۸۰ جمعیت کشور به ۳۰ میلیون خواهد رسید.»

با توجه به کاهش چشمگیر فرزندآوری در ایران باید گفت مسئله کاهش جمعیت را باید از دید اقتصادی نیز مورد توجه قرار داد. برخی معتقدند تاکید دولت بر مسئله فرهنگی، جهت عدم تمرکز بر مشکلات اقتصادی است. این افراد می گویند که  نظرســنجی های مربــوط بــه تعــداد فرزنــد، نشــان می دهــد کــه ایرانی هــا به طــور میانگیــن تمایــل دارنــد ســه فرزنــد داشــته باشــند. پس با جامعه ای روبه رو هســتیم کــه به لحــاظ تمایــات درونــی، خانواده خــواه و فرزندخــواه اســت

پس دلایلی مثل عدم ارائه تسهیلات و وضع اقتصادی دلیل کاهش باروری در ایران است. مادری در این مورد می گوید: «وقتی با همسرم تصمیم گرفتیم صاحب فرزند شویم، همه تلاش‌مان را کردیم که از تجمل دور شویم و میهمانی‌ها و جشن‌های گران‌قیمتی نداشته باشیم، اما هزینه‌های زندگی‌مان به شدت بالا رفت، خرید پوشک و شیرخشک، لباس‌هایی که هر ماه برای نوزادمان کوچک می‌شد و باید لباس‌های دیگری می‌خریدیم، باعث شد هیچ پولی برای‌مان باقی نماند تا پس‌انداز کنیم. حالا هم فرزندمان پنج ساله شده و برای تفریح و کلاس‌های آموزشی‌اش باید هزینه‌های زیادی را بپردازیم. به طور حتم اگر مسئولان دولتی فکری برای هزینه‌های کودکان از جمله تفریح و آموزش می‌کردند و خانواده‌ها از بابت رفاه فرزندشان خیال‌شان راحت می‌شد، کمتر کسی بود که به فرزندآوری «نه» بگوید.»    

مشکلات اقتصادی و ناتوانی در تامین هزینه های اولیه زندگی باعث نگرانی از آینده نیز می شود. زماني كه شرايط  اقتصادی  بي‌ثبات باشد، مردم به ‌دليل خوشبين نبودن به آينده و نگراني از اوضاع پيش‌رو از فرزندآوري خودداري مي‌كنند، زيرا حداقل شرايط مورد نياز براي فرزندآوري اطمينان به آينده است كه اين مهم در شرايط بي‌ثبات برآورده نمي‌شود.