آخرین اخبار

ادغام؛ بازی جدید با رشته های دبیرستانی

در طول دوران خدمتم در آموزش و پرورش، ساختار آموزشی چند بار تغییراتی داشت. به نظر من ساختاری که به نام «نظام جدید» اجرایی شد یکی از پرچالش ترین ساختارها در این مدت بود. دانش آموزان مثل دانشجویان سال تحصیلی را با انتخاب واحد شروع می کردند و در صورت نیاوردن نمره از یک درس همان درس را دوب...
کد مطلب : 207
پنجشنبه, 14 دی 1402
35 بازدید
نویسنده : محبوبه وزیری

در طول دوران خدمتم در آموزش و پرورش، ساختار آموزشی چند بار تغییراتی داشت. به نظر من ساختاری که به نام «نظام جدید» اجرایی شد یکی از پرچالش ترین ساختارها در این مدت بود. دانش آموزان مثل دانشجویان سال تحصیلی را با انتخاب واحد شروع می کردند و در صورت نیاوردن نمره از یک درس همان درس را دوباره امتحان می دادند و در بقیه درس ها قبول اعلام می شدند. در این طرح برای دانش آموزان درسخوان هیچ مشکلی به وجود نمی آمد ولی دانش آموزان ضعیف بعد از یکی دو سال، در درس هایی که نمره نیاورده بودند دچار مشکل می شدند. همانند دانشگاه در هنگام انتخاب واحد پنجره های باز در ساعات درسی ایجاد شد و مدارس دخترانه را با این مشکل مواجه شدند که این اوقات فراغت چگونه باید پر شود. در مدارسی که والدین دانش آموزان کم توجه بودند، معضل چند برابر شد. والدین متوجه وضعیت تحصیلی فرزندشان نمی شدند و همین که فرزند آنها  به مدرسه می آمد و مردود نمی شد برایشان کفایت داشت. دانش آموزانی هم که درس آنها ضعیف بود و خانواده مطلعی نداشتند می توانستند از پنجره باز مدارس، به نحو نامطلوبی استفاده کنند. در این طرح ،مشروطی و محدودیت نمره نیاوردن از یک درس را هم داشت و بسیاری از دانش آموزان ضعیف که نمی توانستند نمره قبولی را کسب کنند، راهی مدارس بزرگسالان می شدند. تعداد زیادی هم موفق به اتمام تحصیل نمی شدند.

طرح نظام جدید جای خود را به نظام سالی واحدی داشت که ظاهرا انتخاب واحد داشت و در حقیقت بازگشت به همان ساختار تحصیلی قبل از نظام جدید بود. دانش آموزان ساعات مشخصی برای حضور در مدارس داشتند. با هم به مدرسه می آمدند و با هم تعطیل می شدند و مدارس آرامش خود را بازیافتند.

این آرامش چندی به طول انجامید. با به وزارت رسیدن حاج بابایی دوباره تصمیمات جدیدی گرفته شد و نظام 5-3-4 آموزش و پرورش به نظام 6-3-3 تغییر کرد. این تغییرات از جهات مختلف قابل بررسی است. اما مهمترین مشکلی که در ابتدای اجرای این طرح به وجود آمد، ساختار 5 کلاسه مدارس ابتدایی بود. مدارس ابتدایی جایی برای دانش آموزان کلاس ششم نداشتند و از نظر فیزیکی مکانی پیش بینی نشده بود. تعداد زیادی از مدارس ابتدایی آخر سالن مدرسه را دیوار چینی کردند تا کمبود فضای آموزشی جبران شود . ناگفته پیداست که کلاس هایی که برای رفع کمبودها ساخته شد تا مدت ها بی کیفیت باقی ماند.

علاوه بر مشکلات ساختاری، این طرح مشکلات دیگری هم به وجود آورد به عنوان مثال با کم شدن  یک کلاس از دبیرستان و افزودن یک کلاس به مقطع ابتدایی، مقطع ابتدایی با کمبود معلم و مقطع دبیرستان با ازدیاد معلم مواجه شد. سطح درسی کلاس های ابتدایی افزایش یافت و معلمان این مقطع که آموزش های خاص برای کلاس پنجم دیده بودند را دچار مشکل کرد. از طرفی تعدادی از معلمان مقطع متوسطه به مقطع ابتدایی فرستاده شدند که تخصص آنها تک درس بود و نسبت به تدریس دانش آموزان در تمام دروس آموزش ندیده بودند.

 

آنچه بیان شد به خاطر خبری است که به تازگی در مورد ادغام رشته های دبیرستانی اعلام شده است .قرار است رشته‌های «تجربی»، «ریاضی» و «انسانی» ادغام شوند؟ این تصمیم جدیدی است که معاون آموزش متوسطه وزیر آموزش و پرورش درباره آن توضیح داده است. محمدمهدی کاظمی گفته، بازطراحی شاخه‌ها و رشته‌های متوسطه دوم از سال گذشته در دستور کار آموزش و پرورش قرار گرفته است و در صورت نهایی شدن تصمیم‌ها،  همه رشته‌های نظری در هم ادغام می‌شوند. سوال این است درصورت تعیین یک رشته واحد برای تمام دانش‌آموزان، تکلیف دانش‌آموزانی که نمی‌خواهند برخی دروس خاص مثل زیست یا ریاضی را بخوانند، چه می‌شود؟ معاون وزیر آموزش و پرورش گفته که اگر این اتفاق رخ دهد طبیعتاً یکسری دروس مشترک برای همه دانش‌آموزان مدنظر قرار می‌گیرد و در مقابل خود دانش‌آموزان یکسری دروس را متناسب با علایق و استعدادهایشان انتخاب می‌کنند. یا اینکه برای مثال عمده دانش‌آموزان شاید ۸ ساعت یک درس را بخوانند ولی دانش‌آموزی که به همان درس علاقه‌مند است می‌تواند ۱۲ ساعت یک درس را بخواند.

این طرح از همین آغاز با ابهاماتی رروبه رو است و مشخص نیست دانش آموزانی که در سال های دوم و سوم متوسطه دوم دارای درس های تخصصی زیادی متناسب با رشته هایشان هستند در این طرح کلاس هایشان به چه صورت برگزار خواهد شد. یکی از مهمترین مسائل این ادغام به کنکور برمی‌گردد. اگر چنین اتفاقی رخ دهد موضوع کنکور و آزمون‌های مرتبط با این رشته‌ها چه می‌شود؟ آیا با سازمان سنجش آموزش کشور هماهنگ شده است و اساساً آموزش عالی چنین ادغامی را می‌پذیرد؟ دانش‌آموزانی که به سال دوازدهم می‌رسند چگونه در کنکور شرکت کنند؟  کسی که می‌خواهد رشته پزشکی بخواند با کسی که علاقه‌مند به رشته انسانی است، چگونه باید آزمون بدهند؟

 

اما مهمتر از سوالات فوق ، پاسخ به این سوال است که ازتغییرات ساختاری و محتوایی در آموزش و پرورش چه نتیجه ای باید گرفت؟ آیا هدف ارتقای سطح آموزش و کیفیت علمی است؟ آیا در طرح هایی که عنوان شد تغییری کیفی صورت گرفته است؟ سطح علمی دانش آموزان رشد کرده است؟ متناسب با نیاز بازار کار به آنها آموزش داده شده؟ هوش اجتماعی آنها را افزایش یافته؟ امتیاز اجرای این طرح ها چه بوده است؟ این طرح ها باعث آسایش فکری و روحی و روانی دانش آموز شده یا باعث سردرگمی والدین ،اولیا ،مربیان و دانش آموزان شده و در نهایت  نتیجه درخوری هم از این تغییرات به دست نیامده است. باید پرسید آموزش و پرورشی که به قول صحرایی وزیر آموزش و پرورش « وزیرش شرمنده ترین وزیر است و دائما باید بنالد که برای چه کاری از نظر مالی کم داریم» و در عین حال با تعداد زیادی معلم و دانش آموز و والدین آنها سروکار دارد، چگونه می تواند طرح های فی البداهه و بدون آینده نگری اجرایی کند؟