چادرها برچیده میشود کودکان را نباید فراموش کرد
حدود دوهفته از زلزلهی شدید کاشمر میگذرد. در این زمینلرزه که آسیبهای جدی جانی و مالی در پی داشت، متأسفانه بسیاری از بافتهای فرسودهی منطقهی کاشمر و علیالخصوص روستایی یا تخریب و یا آسیبهای جدی دید، که در نتیجه باید بهطور کامل تخریب میشد. در سفرهای متعددی که در این چند روز حادثه به روستاهای منطقهی کاشمر داشتهام، شاهد پیگیریهای جدی بودهام. این پیگیریها چه از سوی مسئولان و چه کمکها مردمی، درخورتوجه است؛ از ساعات اولیهی این حادثه، تمام مسئولان امدادی و انتظامی در صحنه حاضر بودند. آنچه خود شاهد بودهام، حضور گستردهی مسئولان و مردم بوده است.
پس از تخریب و آسیبهای جدی منازل مسکونی، علیالخصوص روستایی، هلالاحمر چادرهای اسکان موقت خود را برپا کرد و نشان داد که در مواقع بحرانی، از آمادگی نسبتاً خوبی برخوردار است. البته این آمادگی باید گسترش یابد و آنچه مورد نیاز است، بیش از پیش تأمین گردد. هرچه از روز واقعه فاصله میگیریم آن احساس وحشت و اضطراب کمتر میشود و باید بگوییم که آرامشی قابلتوجه ایجاد شده؛ اما، نباید فراموش کنیم، که زلزله بهخودی خود یک واقعهی گذراست، ولی تبعات آن چشمگیر است و به این زودیها زدوده نخواهد شد. این فاصله و احساس امنیت، موجب شده تا دیگر رفتهرفته بساط چادرها برچیده شود و کسانی که بهدلایل مختلف دچار «خانههراسی» بودند، به خانهها بازگردند. البته چادرهای موقت کسانی که خانههایشان بهکل تخریب گردیده، هنوز پابرجاست و آنچه از شواهد برمیآید، نشان از پیگیریهای جدی جهت ساخت وسازهای ایمن دارد. هرکدام از مسئولان و ارگانهای منطقه منتهای توان خود را بهکار بستهاند تا مشکلات بهوجودآمده را هرچه زودتر مرتفع سازند.
از منظر دیگر، حضور مردم و کمکرسانیهای آنهاست که واقعاً باید بگوییم «صدام یاری کنه باید بگم، چه مردمی دارم...» این مردم نشان دادند که هرلحظه نیاز به حضور آنها باشد، بدونشک در صحنه هستند و از هیچ همت و تلاشی دریغ نخواهند داشت. هرکس در حد وسع و توان خود، گامی برداشته است. در امدادرسانیها، شاهد امدادرسانی روحیروانی برای کودکان بودیم. نیک میدانیم، که هر حادثهای تبعات روحیروانی خود را در پی دارد و این موضوعِ مهم در افراد مختلف و علیالخصوص کودکان نیز متفاوت است. حضور روانشناسان و مشاوران برجسته نیز میتواند کمک قابلتوجهی بهحساب آید. تبعات روحیروانی کودکان و نوجوانان، پدیدهای نیست که بهطور گذرا رفع شود؛ آنچه مردم در توان داشتند، بهکار بستند تا حداقل بتوانند برای لحظهای قلب کودک شادی که در ذهنش هزار برنامهی بازی و رویای کودکانه را بافته بود و منتظر عصر نشسته تا به حلقهی دوستان خود بپیوندد، شاد کنند و برای لحظهای حواسش را از آن روز واقعه دور گردانند؛ دربارهی این پدیده نکاتی را باید یادآور شد که در ادامهی یادداشت به آن اشارهای با ارجاع به بعضی مقالات علمیپژوهشی خواهم داشت.
کودکان و بحرانهای طبیعی
در مواقع بحرانی، کودکان از لحاظ روحی آسیبهای جدی میبینند. این آسیبها میتواند بهعنوان یک الگو در ذهن و ضمیر کودک نهادینه شود و تا سالهای بسیاری و چهبسا تا آخر عمرش با آن خاطرات تلخ و گزنده، همزیستی کند. دوران کودکی و نوجوانی، از اساسیترین دوررههای زندگی هر فرد به حساب میآید. در این دوران، خانواده، محیط پیرامون، اجتماع، حوادث و اتفاقات ناگوار، خاطرات و اتفاقات شیرین، هرکدام تأثیر خود را میگذارد؛ «میتوان گفت شخص سالم فردی است که ادراک نسبتاً دقیقی از واقعیت دارد و برای رسیدن به هدفهای خویش بر اساس عقل و منطق عمل میکند؛ نسبت به خود، نگرشی مثبت دارد، با دیگران سازگار است و در زندگی غالباً شاد بوده، قادر است ناکامیها را تحمل کند. از آنجا که اساس سلامت روان آدمی در طی دورهی کودکی و نوجوانی پیریزی میشود، سلامت روان کودک و نوجوان و عوامل مؤثر در تأمین آن شایان توجه و اهمیت فوقالعاده است.» (نقش عوامل اجتماعی_فرهنگی در سلامت روان کودک و نوجوان؛بانورحیمیان، حوریه؛ نشریه پیوند: آذر 1378_ش 242؛ صص 38_45)
حوادثی نظیر سیل، زلزله، تصادف و... یک بُعد حادثهای و طبیعی دارد، اما، بهتبع آن، از ابعاد گوناگون اجتماعیفرهنگی آن نباید غافل بود. بهبیان دیگر باید گفت، زلزله، برای کودکانی که تاکنون تجربهاش نکردهاند، بیشتر جنبهی شادیآور و بازیای کودکانه میتواند داشته باشد، چراکه کودک 5-6 سالهای که تاکنون زلزله را تجربه نکرده، تعریفی از اتفاقات و حوادث ناگوار آن ندارد. بهبیان دیگر میتوان اینطور گفت که کودک، ترس از زلزله_که یک امر ناگزیر بهحساب میآید_ را از والدین خود کسب میکند؛ جالب است که دوستی برایم تعریف میکرد که در هنگام زلزله، فرزندش با آرامش میگفته: «داره خونهتکونی میشه». این جمله، چند وجه دارد که میتوان از بُعد زبانی و باتوجه بهفاصلهی کمی که از سال جدید گذشته و قطعاً قبل از عید، گفتوگوهایی حولمحور «خانهتکانی» رد و بدل شده، تعریف کودک را مورد بررسی قرار داد؛ چراکه کودک تنها یک بُعدِ جمله را درک و در ذهن خود تصویر و تصور کرده و در نتیجه هنگام تمیز کردن خانه در قبل از عید، «تکاندن» را باتوجه به تعریف شکلگرفته در ذهنش ادراک نکرده و در لحظهی زلزله، آن تعریف بهشکل واقعی_یعنی تکاندن_ خود را بروز داده است. این موضوع را میتوانیم با اغماض، بُعد فرهنگی موضوع که مربوط به زبان، بیان و تعریفِ شکلگرفته در ذهن کودک است، تعبیر نماییم؛ اما، از سوی دیگر، هراس والدین، خانههای ویران، اضطراب جمعی، اجساد و زخمیها، عبور و مرور خودروهای امدادی، خشم و ترس و اضطراب جمعی و نهی کودک از ورود به محیط خطرساز، همه بهنوعی میتواند جنبه و بُعد اجتماعی پیدا کند که آن ترسِ طبیعی از حادثه را در ذهن و ضمیر کودک نهادینه میسازد.
در زمانی که این پدیدهها در ذهن کودک شکل میگیرد و تبدیل به یک اضطراب یا خانههراسی میشود، نمیتوان با برگزاری جُنگهای شادی موقت آنها را مرتفع ساخت. بهبیان دیگر، کاری که خارج از چهارچوب اصولی خود صورت میپذیرد، ممکن است در کوتاهمدت تأثیر بگذارد، اما نمیتواند جنبهای مستمر و رفعکننده (درمانگرانه) داشته باشد. از همینرو، باید اقدامات تخصصی صورت پذیرد.
در گفتوگویی که با رییس ادارهی بهزیستی کاشمر داشتهام، خانم حسنزاده اظهار داشت:
پنج تیم با عنوان «محّب» به مناطق زلزلهزده و روستاهای آسیبدیده اعزام شده است که با برگزاری کارگاههای آموزشی به رفع مشکلات روحیروانی و آسیبهای پس از زلزله پرداختهاند. در طول این مدت 25 کارگاه آموزشی برگزار شده که هرکدام به مدت 6 ساعت و در هر کارگاه 20 نفر حضور داشتهاند. این کارگاهها در مناطق زلزلهزدهی کاشمر که بهدلیل فرسودهبودن بافتها آسیب دیده و نیز در مناطق و روستاهای پایینولایت برگزار شده است. این کارگاهها که تحتعنوان «مداخلات روانیاجتماعی بلایای طبیعی» شناخته میشود، با حضور گروه متخصصان برگزار شده و البته با روشی علمی و مستمر بوده است. همچنین طرح غربال کودکان زیر 6 سال مناطق زلزلهزده نیز در دستور کار این اداره قرار گرفته است.
در نتیجه:
بدونشک هرنوع فعالیتی در راستای حفظ آرامش جمعی در مواقع بحرانی قابلتوجه است؛ مردم، در این چند وقت اخیر و حادثهی زلزلهی کاشمر، به مسایل مربوط به کودکان و مسألهی روحیروانی آنها توجه ویژه داشتند و این خود نشاندهندهی آگاهی اجتماعی نسبت به این مسایل است؛ اما، استمرار این نوع فعالیتها توسط روانشناسان نیز باید منظورنظر باشد و پیگیریهای جدیتر و تخصصیتر را انجام دهند.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ