آخرین اخبار

مشتری‌مداری سینمای ایران!

یک‌نگاه اجمالی به وضعیت سینمای ایران، گواه وضعیت موجود عرصه‌ی هنر سینماست. در نگاهی کلی و اختصاراً می‌توان بیان کرد که تنزل عرصه‌ی هنر در تمامی ساحات آن و گیشه‌محوری، یک پدیده‌ی سراسری است و ارتباطی به شهر یا استان خاصی ندارد؛ گرچه، شهرستان‌ها نخ دخیلِ امید خود...
کد مطلب : 240
دوشنبه, 03 اردیبهشت 1403
10 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

یک‌نگاه اجمالی به وضعیت سینمای ایران، گواه وضعیت موجود عرصه‌ی هنر سینماست. در نگاهی کلی و اختصاراً می‌توان بیان کرد که تنزل عرصه‌ی هنر در تمامی ساحات آن و گیشه‌محوری، یک پدیده‌ی سراسری است و ارتباطی به شهر یا استان خاصی ندارد؛ گرچه، شهرستان‌ها نخ دخیلِ امید خود را به پنجره‌ی پایتخت گره زده‌اند و این شرایط، بسترهای مناسبی را برای جولان شبه‌هنرمندان فراهم ساخته است.

شرایط موجود حوزه‌های مختلف هنری، هیچ نقدی را برنمی‌تابد و اگرچه به‌طور مستقیم به‌مقابله با نقد برنمی‌خیرد، اما، از تخریب منتقد به انحا مختلف نیز ابایی ندارد.

 

مردم، سپر بلای شبه‌هنر!

 

در جامعه‌ی ما سفسطه‌ای به‌نام «برای مردم» وجود دارد که هرگاه پاسخی منطقی برای نقد پیدا نمی‌شود، از آن بهره می‌برند؛ چراکه تنها از طریق تقابل مردم و منتقد است که می‌توانند به مقاصد خود دست یازند.

فیلم‌های سینمایی اکران‌شده در سال گذشته که صندلی‌های سینما را تحت‌عنوان شادی و خنده همواره پر کرده است، در حال گرفتن سکان پرده‌های سینما به‌نفع خود است. در تئاتر نیز اوضاع بهتر از سینما نیست. هنر عامه‌پسند در همه‌ی ساحات مخاطب بیشتری دارد و همین امر موجب شده تا کمتر به حوزه‌های مختلف هنری جدی پرداخته شود.

فیلمنامه‌های سطحی، شوخی‌های رکیک و بعضاً جنسی، رقص، استفاده از الفاظ وایرال‌شده در مجازی با پوسته‌ای آزادمآبانه، بخش عمده‌ای از سینمای ایران را در قالب طنز تشکیل می‌دهد. شعار تولید و اکرانِ چنین فیلم‌هایی هم «شادی برای مردم است». وقتی یکی از بازیگران بی‌هیچ ابایی می‌گوید من برای خندان مخاطب حاضرم شلوارم را در بیاورم، درواقع باید بگوییم حجت را بر همه‌ی ما تمام کرده و اوضاع ورشکسته‌ی طنز را به‌رخ می‌کشد.  

 

دشمن مردم!

 

تفاوت منتقد و تولیدکننده در این است که منتقد در هرسطحی که باشد در تلاش است نگاه مخاطب را ارتقا دهد و در مقابل، تولیدکننده همواره سعی در نگاه داشتن مخاطب در یک سطح خاصِ نیاز هنری دارد. عبور مخاطب از خط فرضی بعضی تولیدکنندگان، می‌تواند به بیکار شدن شبه‌هنرمندان بینجامد؛ چراکه، تولیدِ کار، در سطح نیاز جامعه‌ای خردورز، دست‌های تهی بعضی نویسندگان و کارگردانان را رو می‌کند. از همین‌رو، این دست افراد سعی در تخریب، تحقیر و توهین و نادیده انگاشتن منتقد دارند و اجازه نمی‌دهند صدای منتقد در سطح جامعه جریان یابد.

 

 

هنر عامه‌پسند!

 

نگاهی به گیشه‌ی سینمای سال گذشته نشان می‌دهد که خواست جامعه چه‌طور هم‌سو با نگاهی ساده‌انگارانه شده است. در سال گذشته چهار فیلم گیشه به‌نام پژمان جمشیدی ثبت شده است. چهار فیلم که مجموع عایدی آن‌ها به‌ترتیب بدین شرح است:

فیلم «هتل» بالغ‌بر دویست‌وهفتاد میلیارد تومان

" «شهر هرت» بالغ‌بر هفتادوهفت میلیارد تومان

" «ویلای ساحلی» بیش از شصت‌وسه‌میلیارد تومان

" «بی‌مادر» با شش‌ میلیاردتومان چهل‌درصد از سهم هزارمیلیاردتومانی سینما را از آن خود کرده‌ است.

در نگاه اول شاید تصور کنید که چه‌قدر خوب است که سینما هنوز در سبد کالای فرهنگی مردم وجود دارد؛ اما، سؤالی که مطرح می‌شود، سهم سینمای مستقل و اجتماعی ایران در کجاست؟ بهتر است ما مرز میان مخاطب و مشتری را حفظ نماییم. چراکه آن‌چه آمار و ارقام نشان می‌دهد، میزان فروش بلیت در سطح جامعه و عامه‌ی مردم است که به‌دنبال گذران اوقات خویش‌اند و نگاهشان به حوزه‌ی سینما و تئاتر، نه نگاهی هنری، که نگاهی وقت گذرانانه است. پس در برخورد با چنین فیلم‌هایی ابتدا باید بپذیریم که این فیلم‌ها مشتری دارند نه مخاطب.

مشتری می‌تواند در هر سطح کار تجاری وجود داشته باشد؛ اما، مخاطب تفاوتش با مشتری کالای فرهنگی در این است که به‌دنبال اثر مطلوب، ساختارمند، خوش‌ساخت و اندیشه‌ورز می‌رود.

 

 

سینمای هزار میلیاردی!

 

مدیرعامل مؤسسه‌ی سینماشهر در گفت‌وگویی عنوان کرده بود که گیشه‌ی سینما طبق تخمین‌ها و محاسبه‌ها، دو ماه زودتر از پایان سال 1402 هزار میلیاردی شد. همان‌طور که پیش از این آمد، از این هزار میلیارد تومان، 40٪ آن سهم چهار فیلم مذکور است. فیلم‌های که روی آن‌ها تبلیغات گسترده‌ای نیز شده است. این 40٪ معادل 420 میلیارد تومان است که تنها سهم چهار فیلم شده است.

 

سینمای اجتماعی

 

 

از سوی دیگر توانستم یکی‌دو فیلم باموضوع اجتماعی را رصد کنم و ببینم. البته این دیدن در حد همان 10 تا 15 دقیقه‌ی اول بود. اگر بخواهم صراحتاً بگویم، آن‌چه در یک فیلم خوب مرا جذب خود می‌‌کند، ابتدا موضوع آن است که تا چه حد می‌تواند مرا میخ‌کوب کند. در آن یکی‌دو فیلم که سعی کردم آن را ببینم، موضوع‌ها چندان چنگی به‌دل نمی‌زد.

 

 

هنر چیزی است و ارقام چیز دیگر!

 

در گفت‌وگویی که وزیر محترم فرهنگ‌وارشاد اسلامی با مجله‌ی خبری «قاف» داشتند بیان کردند که من مدیر تولید نیستم و طبق آمار و ارقام صحبت می‌کنم. (نقل به مضمون) نگاه آقای وزیر به سینما نگاهی عدد و رقمی است (طبق گفته‌ی خود ایشان نقل به مضمون) که گزارش کار خود را ارائه می‌کنند. در جای دیگری از همین مصاحبه، جناب وزیر درباره‌ی کیفیت کارها بیان کردند که نگاه کیفی به آثار کار سینماگران است.

چند نکته‌ی مهم در این گفت‌وگو وجود دارد. ابتدا این‌که ما با وزیر فرهنگ‌وارشادی روبه‌رو هستیم که ابتدا نسبت به عملکرد خود پاسخ‌گو هستند و نقدها را می‌شنوند و پاسخ می‌دهند که این خود اتفاق مبارکی است؛ اما، نباید فراموش کرد که این نگاه را جناب وزیر می‌توانند داشته باشند که گزارش عملکرد دوره‌ی وزارت خود را می‌دهند؛ این نگاه مربوط به کارگردان و تولیدکننده‌ی آثار کمّی نیست. چراکه در نگاه منتقد، در مواجهه با نویسنده و کارگردان و بازیگر و... ابتدا ارزش‌های هنری، محتوایی، فرمالیستی منظور نظر قرار می‌گیرد. به‌بیان دیگر، ارائه‌ی گزارش وزیر محترم، در حوزه‌ی مدیریتی ایشان است و نگاه هنری و ارزش معنوی یک اثر در حوزه‌ی تولیدکننده است.

در همان گفت‌وگو نیز وزیر محترم اذعان کردند که من درباره‌ی رشد اقتصادی حوزه‌ی سینما صحبت کرده‌ام و درباره‌ی کیفیت آثار هیچ نظری نداده‌ام. همین اظهار نظر خود گویای این است که وزیر محترم ارشاد، نمی‌تواند با سطح کیفی آثار موافق باشد.