سده نام آن جشن فرخنده کرد
ترشیز و شهرستان بردسکن در روزهای اخیر با برگزاری جشن سده در وسعتی بیش از گذشته در رسانهها دیده شد. پیشگام برگزاری جشن سده، روستای هُدک تحت عنوان «نوسره» و پس از آن «جشن سده» است. اینکه روستای هُدک را پیشگام میدانیم از این رو است که جشنی فراتر از مردم و محدودهی روستا برگزار میکند و چندسالی میشود که این روستا میزبان مردم از گوشهوکنار منطقهی ترشیز است؛ اما در این میان روستاهای دیگری هم هستند که این جشن را برگزار میکنند. از جملهی این روستاها میتوان به روستای «کبودان» اشاره کرد. وجه تمایز برگزاری جشن سده در روستای کبودان در این است که مردم بهطور خودجوش و بدون هیچ برنامهریزی از پیش تعیینشدهای در سر کوچه و محله و جلوی خانهی خود به برافروختن آتش مشغول میشوند. در این روستا از خُرد و کلان به برگزاری جشن اهتمام ویژهای دارند و حفظ و نیز انتقال آن را به نسل نوپا از شئون فرهنگی خود میدانند.
کودکان و جوانان و میانسالان و کهنسالان از چند روز قبل از فرارسیدن جشن سده توپهای پارچهای را به نفت میآلایند تا نفت به آن توپهای پارچهای که در گویش مردم کبودان به آن «گُوکْنفتی» گفته میشود، نفوذ کند. این گوکها با سیم مستحکم میشود و در این شب آتش زده و دور سر خود میچرخانند و در کوچه و محله این شعر را صدا در صدا میخوانند:
1) «روستای کبودان»
سده سده سد به غِله سده سده، صد روز به برداشت غلّه مانده است. (پنجاه روز و پنجاه شب)
پنجا به نوروز پنجاه روز تا عید نوروز مانده است.
بخند به ریش غلهدار غلّهدارها در گذشته غلات و محصولات را احتکار میکردهاند.
تا شب نوروز اکنون نزدیک نوروز و برداشت محصول است و به ریش غلهدار باید خندید.
2) «روستای زیرکآباد»
سده سده سد به غله
پینجا به نوروز بهغله
بُز ما جِمِل دَرهَ جِمِل در گویش مردم زیرکآباد شهرستان بردسکن بهمعنای بزی که دوقلو آبستن است.
از همیجا خبر دره همیجا: همه جا بز ما از همهجا خبر دارد.
از دیگر آداب و رسوم مردم روستاهای بردسکن رفتن به صحرا و جمعآوری هیزم است. در منطقهی کوهپایهای بردسکن (روستای کبودان) گیاه دایرهایشکل و میانتهیای رشد میکند که مردم روستا آن گیاه یا خار را «سده» مینامند. هر نفر که برای جمعآوری هیزم به بیابان و صحرا میرود، چند عدد هم از گیاه سده با خود برای برگزاری این جشن باستانی میآورد.
نوسره یا نوسده یا بَرسده؟
چندسالی است که در روستای هدک پیش از جشن سده، جشنی برگزار میشود که آن را «نوسره» میخوانند. جشن نوسره در تاریخ 17/9/1403 و با شمارهی 203101001 در فهرست رویدادهای گردشگری جمهوریاسلامی ایران در سطح استانی بهثبت رسیده است.
دربارهی «نوسره» اختلافاتی وجود دارد که بعضی معتقدند آن «نوسده» یا «بَرسده» بوده است و نوسره خلاف آن چیزی است که در روزگاران گذشته برگزار میشده است. در فرهنگ بزرگ سخن نوسده را روزی پیش از جشن سده و برسده را نیز پیش از سده، روزی است او را برسده گویند و نیز نوسده، آمده است. (فرهنگ بزرگ سخن).
دربارهی نوسره ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه سخن به میان میآورد. «روز پنجم روز اسفندارمذ است که نوسره یعنی سرهی جدید یا بر سره یعنی فوق سره گفته میشود، زیرا پنج روز پیش از سده است و آن از «بیوراسپ» بهیادگار مانده و روز دهم این برج آبانعید است که آن را سده گویند. یعنی صد و آن یادگار اردشیر پسر بابکان است و در علت سبب این جشن گفتهاند که هرگاه روزها و شبها را جداگانه بشمارند میان آن و آخر سال، عدد صد بهدست میآید و برخی گویند سبب این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر بشر، درست صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند و جمعی برآنند که این روز عید هوشنگ پیشدادی است که تاج عالم را بهدست آورد و دستهای هم گفتهاند در این روز جهنم از زمستان بهدنیا بیرون میآید و از این رو آتش میافروزند تا شرّ آن برطرف گردد و تبخیر میکنند. که تا مضرت آن را برطرف کنند تا اینکه در خانهی ملوک در این شب رسم شده که آتش بیفروزند و چون شعلهور گردد وحوش را بهآتش میاندازند و مرغها را در شعلهی آن میپرانند و در کنار این آتش مینشینند. (آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی، ترجمه: اکبر داناسرشت، امیرکبیر، چ پنجم، 1386).
باتوجه به شواهد موجود، «نوسره، نوسده و برسده هرسه مورد را میتوان پذیرفت.
جشن سده
جشن سده در شمار یکی از سه جشن بزرگ ایرانیان است که در دوران اسلامی، تا زمان حملهی مغول دوام آورد. نوروز، مهرگان و سده_ در اغلب سرزمینهای اسلامی، در سدههای نخستین برقرار بود. (جشنهای آتش، هاشم رضی، انتشارات بهجت، چ سوم، 1384) با اینحال و پس از گذشت قرنها، پروندهی جشن سده، روز چهارشنبه 15 آذرماه 1402 در پروندهای مشترک میان ایران و تاجیکستان در هجدهمین جلسه کمیته بین دولتی حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس که در شهر کاسان، جمهوری بوتسوانا برگزار شد، بررسی و با تصویب اعضای کمیته به عنوان بیستوچهارمین عنصر میراثفرهنگی ناملموس ایران در فهرست جهانی یونسکو ثبت شد.
پس از برگزاری جشن نوسره در روستای هدک بردسکن، در روز دهم بهمنماه جشن سده برگزار میشود. باتوجه به شواهد و آنچه بیرونی آورده روایتهای مختلفی برای برگزاری جشن سده وجود دارد؛ اما از سوی دیگر جنبهی اساطیری سده را هم نمیتوان نادیده گرفت. فردوسی جشن سده را یادگاری از «هوشنگ پیشدادی» برمیشمارد که آتش را کشف کرد.
در شاهنامهی فرودسی، هوشنگ بهجای نیای خود در چهلسالگی تاج پادشاهی بر سر میگذارد.
جهاندار هوشنگ با رای و داد
بهجای نیا تاج بر سر نهاد
بگشت از برش چرخ، سالی چهل
پر از هوش مغز و پر از رای دل
روزی هوشنگ با گروهی به سوی کوه میرفت که ناگاه چیزی دراز، سیهرنگ و تیرهتن و تیزتار میبیند که دو چشم از بر سر چون دو چشمهی خون و دود دهانش جهان را تیرهگون میکند. سنگی به سوی این مار یا اژدها میپراند که از برخورد دو سنگ، فروغی پدید میآید.
نشد مار کشته و لیکن ز راز
از این طبع سنگ آتش آمد فراز
جهاندار پیش جهانآفرین
نیایش همی کرد و خواند آفرین
که او را فروغی چنین هدیه داد
همین آتش آنگاه قبله نهاد
بگفتا فروغی است این ایزدی
پرستید باید اگر بخردی
شب آمد برافروخت آتش چو کوه
همان شاه در گرد او با گروه
یکی جشن کرد آن شب و بادهخورد
سده نام آن جشن فرخنده کرد
ز هوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
(شاهنامه فردوسی، برپایهی چاپ مسکو، نشر هرمس، چ ششم، 1394)
در میان ایرانیان تا قبل از حملهی مغول این جشن به شادخواری و گستردن خوان عظیم میگذشته. چنانچه بیهقی میگوید: و سده فراز آمد، نخست شب امیر بر آن لبِ جویِ آب که شراعی زده بودند نشست و ندیمان و مطربان بیامدند و آتش به هیزم زدند_ و پس از آن شنیدم که قریبِ دهفرسنگ فروغِ آن آتش بدیده بودند_ و کبوترانِ نفطاندود بگذاشتند و ددگان برفاندود. و آتش زده، دویدن گرفتند و چنان سدهای بود که دیگر آنچنان ندیدم، و آن به خرّمی بهپایان آمد. (تاریخ بیهقی، تصحیح: دکتر علیاکبر فیاض، انتشارات دانشگاه فردوسی، بهاهتمام دکتر محمدجعفر یاحقی، 1383)
سخن آخر
زیبایی برگزاری و احیا سنتهای ایرانی غیرقابل انکار است. هرچه بیشتر به فرهنگ و تاریخ ایرانزمین توجه شود و در راه قوام و تقویت آن همّت گماشته شود، راههای نفوذ فرهنگهای بیگانه صعبتر و دشوارتر میشود. از سوی دیگر آنچه در جشن سده شاهد بودیم در کنار تمام زیباییها و حفظ سنتها و آیینها و موسیقی محلی، گاهی نیز راه و روش غریب و دور از فرهنگ ترقهپرانی بود. باید مراقب بود که مسیر این جشن باستانی و زیبا به بیراههی چهارشنبهسوری و تبعات جبرانناپذیر آن نرود. از رهگذری دیگر، برگزاری این جشنها خود میتواند مقدمات اصلاح فرهنگ غلط چهارشنبهسوری را هم در پی داشته باشد.
امید آن میرود که با تقویت و احیا سنتها و همچنین به رنگ و جلای امروزی پرداختنش، بیش از پیش به فرهنگ ایرانی و اسلامی توجه شود و تقویت گردد.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ