کاربرد کلمات احساسی
کلمات احساسی چیزهای مفیدی هستند. آنها کمک می کنند تجربیات خود را دسته بندی کنیم و بتوانیم در موقعیت درست از آنها استفاده کنیم.
وقتی به یک نفر می گوییم احساس «غمگینی» دارم ممکن است نشاندهنده احساس «شکست» باشد در حالیکه «عصبانیت» نشان می دهد که در حق شما ظلم شده است. وقتی به تجربیات خود برچسب می زنیم آنها به گونهای معنا پیدا میکنند تا دیگران بتوانند آن را درک کنند. هرچه بتوانیم دسته بندی ها را جزئی تر کنیم، تجربیات واضح تر بیان می شود .
کلمات احساسی همچنین به ما کمک می کند تا هنگام صحبت کردن در مورد تجربیات ظریف تر و خاص سخن بگوییم. می توان تخصص در بیان احساسات را با کار نقاشان و طراحان مقایسه کرد. دانستن تفاوت بین آبی، آبی سبز، آبی فیروزه ای و سبز و تشخیص آنها در این حوزه با داشتن واژگان بیشتر برای بیان احساسات عاطفی مشابه است. داشتن کلمات خاص به ما کمک می کند تا تجربیات خاص تری داشته باشیم. به عنوان مثال وقتی «غمگین»، «عصبانی» و «عصبی» هستیم هر یک ممکن است دیدگاهی را که ما از رویداد در نظر می گیریم بیان کند. شاید از اینکه فرصتی را از دست داده ایم ناراحت هستیم، از اینکه فردی نالایق آن را به دست آورده عصبانی هستیم و از اینکه از دست دادن این فرصت آینده ما را تحت تاثیر قرار می دهد عصبی هستیم.
گفتنی است این واژگان میتواند برای تجربیات مثبت هم به کار برده شود و در این صورت مجموعه غنی از کلمات برای احساسات مثبت و منفی در معنا سازی متفکرانه به فرد کمک میکند
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ