نگاهی به ردپای خاندان تیمورتاش در باغ سیاست ترشیز
گزارش ظهور و افول یک وزیر دربار مقتدر
تیمورتاش ملقب به سردار معززالملک و سردار معظم خراسانی، در سال 1260ه.ش در نردین (از توابع فعلی سمنان، و از توابع قدیم بجنورد) متولد و در نهم مهر 1312ه.ش، در تهران در زندان قصر کشته شد. او از کسانی بود که در برانداختن قاجارها و برآوردن پهلویها مؤثر بود. در دوره پهلوی اول نقش مهمی در سیاست خارجی ایران بازی کرد. از سیزده سالگی در عشقآباد روسیه به آموختن زبان روسی مشغول شد و سپس در سن پترزبورگ درس نظام خواند. او در این دوره خان نردینسکی خوانده می شد. جوانی جاه طلب بود که به دو زبان روسی و فرانسه مسلط بود. در 26 سالگی به عنوان مترجم روسی به استخدام وزرات امور خارجه درآمد.
در جریان انقلاب مشروطه به صف مشروطه خواهان پیوست. او خبر پادشاهی محمدعلیشاه قاجار را همراه یک هیئت به سمع و نظر دول اروپایی رساند. در جریان به توپ بستن مجلس شجاعت او سبب عقیم ماندن نقشه محمدعلی شاه در به هم زدن اساس مشروطه شد. پس از قضایای مشروطه، استعفا داده و به سبزوار جایی که املاک پدریاش واقع بود، رفت. در مدت اقامت در املاک پدری، لقب «معززالملک» را از دربار تهران گرفت و حاکم جوین شد. در ایام اقامت در جوین، به مطالعه در ادبیات فارسی مشغول شد و نویسندگی بدل به دلمشغولی وی شد. کتابخانه شخصی وی در این دوره شهره خاص و عام بود.
در دومین دوره مجلس شورای ملی به عنوان نماینده مشهد انتخاب شد. او جوانترین نماینده مجلس بود. مدتی هم نایب رئیس مجلس شد. بعد از اتمام دوره نمایندگی به عنوان فرمانده لشکر خراسان منصوب شد. با گشایش مجلس سوم در آذر ۱۲۹۳ه.ش از قوچان به نمایندگی مجلس رفت. در دوره قیام میرزا کوچکخان جنگلی، حاکم گیلان شد. به دستور او تعداد قابل توجهی از آزادیخواهان نهضت جنگل در گیلان از جمله دکتر حشمت به دار آویخته شدند. او در انتخابات دوره چهارم مجلس شورای ملی از بیرجند و قائنات انتخاب شد، اما با وقوع کودتای 1299ه.ش، و روی کار آمدن سید ضیاءالدین طباطبایی، تشکیل مجلس به تعویق افتاد.
سردار معظم را نیز به دلیل تماس با نورمن سفیر انگلیس و انتقاد از سیاستهای ضد قاجاری سید ضیاء بازداشت و به قم تبعید کردند. پس از سقوط کابینه سید ضیاء به تهران بازگشت و وارد مجلس شد. در طول دوران هفتماهه نمایندگی اش در کنار شهید مدرس و سید محمد تدین «حزب اصلاحطلبان» را پدیدآورد که اکثریت مجلس را تشکیل میداد. تیمورتاش در سال ۱۳۰۰ ه.ش در کابینه مشیرالدوله به عنوان وزیر عدلیه، منصوب شد. او در دهم تیر ۱۳۰۱ ه.ش به حکم قوامالسلطنه که به جای مشیرالدوله نشسته و دو هفته پیشتر دولت تشکیل داده بود، والی کرمان و بلوچستان شد.
نزدیک به بیست ماه بر این ایالت حکمرانی کرد. با برگزاری انتخابات دوره پنجم مجلس شورای ملی از نیشابور انتخاب شد. او تا مجلس هشتم نماینده بود. در مجلس پنجم بسیار فعال و رئیس کمسیون نظام شد. همین امر سبب دوستی و نزدیکی او با سردار سپه گردید. در این مقطع با همراهی تنی چند از مجلسیان «حزب تجدد» را تأسیس کرد. این حزب متحد رضاخان بود. سردار سپه او را در هشتم شهریور ۱۳۰۳ه.ش به عنوان وزیر فوائد عامه به مجلس معرفی کرد. رضاخان بعد از تاجگذاری او را وزیر دربار کرد. در شش سال اول دوره سلطنت رضاشاه، تیمورتاش در اوج اقتدار و از نظر سیاسی دومین شخص مملکت بهشمار میرفت.
وی با انجام تغییرات ساختاری در وزارت دربار، آن را به یک مرجع تصمیمگیرنده و مجری اراده رضاشاه تبدیل کرد و از این پایگاه سیاستهای مورد نظر رضاشاه را در راستای تحقق برنامههای وی و تثبیت دولت مرکزی به اجرا درآورد. او به استثنای وزارت جنگ که شاه رأساً به آن میپرداخت بر تمامی وزارتخانهها و دوائر دولتی نظارت داشت. در جلسات هیئت وزیران شرکت میکرد و گفتهها و عقایدش در هیئت دولت و مجلس حکم گفته شاه را داشت. در دوره ششم مجلس در سال ۱۳۰۵ه.ش مجدداً از حوزه نیشابور برای نمایندگی مجلس انتخاب شد.
در مرداد همان سال به عنوان نماینده فوقالعاده ایران برای انعقاد قرارداد تجاری و رفع اختلافات موجود با دولت شوروی راهی مسکو شد. از ره آوردهای این سفر ورود کت و شلوار و کلاه جدیدی بود که به کلاه پهلوی مشهور شد. تیمورتاش و پسرش مهرپور در سفر تحصیلی ولیعهد به سوئیس در ۱۵ شهریور ۱۳۱۰ ه.ش جزو همراهان وی بودند. او مأموریت داشت از سوئیس به آلمان، فرانسه، ایتالیا، و سپس انگلیس برود و با مقامات این کشورها درباره مسائل فیمابین مذاکره کند. وی در راه بازگشت از سفر از طریق روسیه، در مسکو با چند تن از مقامات رسمی مسکو از جمله وزیر جنگ شوروی دیدار و مذاکره محرمانه کرد.
شایع شد که در این سفر کیف محتوی پرونده مذاکرات نفتی تیمورتاش با مقامات انگلیس به سرقت رفته است. خبر این ملاقات از سوی فتحالله پاکروان سفیر ایران در مسکو به رضا شاه اطلاع داده شد. مأموران اطلاعاتی انگلیس گزارش این ملاقات خصوصی را به آیرم رئیس وقت نظمیه رساندند و وی نیز آن را بلافاصله به اطلاع رضا شاه رساند. در نتیجه تیمورتاش پس از بازگشت به تهران مورد بیمهری شاه قرار گرفت. در ۳ دی ۱۳۱۱ بازداشت و از وزارت دربار عزل گردید. به مدت دو ماه در خانه خود زیر نظر شهربانی و تحت بازجویی مستمر قرارداشت.
در ۲۹ بهمن همان سال با قرار مدعی العموم دیوان عالی جزای دولت، در زندان نظمیه زندانی شد و دو محاکمه برای او ترتیب دادند که هر دو محکومیت جزایی و مالی داشت. تیمورتاش به جرم رشوهخواری در بحث تجارت تریاک، در دو دادگاه جداگانه به سه و پنج سال زندان و پرداخت جریمه محکوم شد. او در نهم مهر سال 1312 ه.ش در زندان قصر به دست پزشک احمدی کشته شد و بی هر تشریفاتی در امامزاده عبدالله(ع) شهر ری دفن شد. پس از برکناری رضا شاه از او اعاده حیثیت شد و دادگاهی برای عاملین قتلش برگزار شد. همچنین به دستور محمدرضا شاه مقبره باشکوهی برای وی ساخته شد.
طنز تلخ آن که، اندکی پیش از آنکه بازداشت شود، در انتخابات دوره نهم دوباره نماینده نیشابور بدر مجلس شورای ملی شد. پس از گشایش مجلس، شعبه سوم اعتبارنامهاش را رد و او را فاقد صلاحیت برای نمایندگی اعلام کرد. رضاشاه میپنداشت تیمورتاش قدرتمند مجال حضور به ولیعهد سیزده ساله را نخواهد داد و خود جانشین پهلوی میشود. ناکامی تیمورتاش در مسئله نفت، ملاقات محرمانه با سران شوروی، مطالب روزنامههای انگلیسی راجع به جانشینی تیمورتاش، غرور و تکبر نامبرده و سوابق ناشی از ولخرجیهای وی از بودجه دربار، اخذ وامهای کلان از بانکها و اشخاص مختلف، خوشگذرانی، قمار، شرب خمر مدام، استعمال افیون و دوستی با افراد ناباب، رضاشاه را نسبت به تیمورتاش بدگمان ساخت.
کاشمر تبعیدگاه خانواده وزیر دربار مقتول
رضاشاه كه زماني درباره وزير دربار مقتدر خود گفته بود «قول تيمور قول من است» پس از كشتن او گفت «از اول خلقت، چنين آدم خائني وجود نداشته است». برخورد پهلوی اول با خانواده تیمورتاش نسبت به دیگر رجال مغضوب شاه، شدیدتر و به نوعی بیسابقه بود. همسر اول تیمورتاش، سرورالسلطنه به همراه چهار فرزندش؛ منوچهر، ایران، امیرهوشنگ و مهرپور و همچنین مادر و خواهر تیمورتاش به کاشمر تبعید و در حصر خانگی بودند. همسر دوم تیمورتاش تاتیانا به همراه دو دخترش پریچهر و نوشآفرین از این تبعید در امان بودند. حتی خواهر تیمورتاش که در بلژیک دانپزشکی خوانده بود، بعد بازگشت راهی کاشمر شد.
او به خاطر علاقه فراوان به مادرش، حدود پنج سال را همراه آنها در تبعید گذراند. در آن روزها نذر کرد که اگر دوران تبعید تمام شود، همراه مادرش به مشهد برود و مجاور امام رضا بشود. تاریخ از او به عنوان اولین زن دندانپزشک ایران یاد میکند. از این مرحله شاهد مطرح شدن این خاندان در باغ سیاست ترشیز هستیم. از سال 1322 تا سال 1354 جمعاً هشت بار فرزند و خواهرزادههای تیمورتاش نماینده کاشمر در مجلس شورای ملی بودند. خواهر تیمورتاش در طی دو ازدواجی که در کاشمر داشت، باعث پیوند این خاندان با دو خاندان متنفذ ترشیز یعنی شوکت و جلالی شد.
عصمتالسلطنه با موقوفات خود گام مهمی در ترویج طب نوین و درمانگاه در منطقه داشت. این مطلب در شماره قبل نشریه در یادداشتی با عنوان «کاشمر و گلگشتی در بهشت وقف» مورد اشاره قرار گرفته است. جالب آن که؛ ایراندخت دختر تیمورتاش بعد از برکناری رضاخان و اعاده حیثیت از پدرش، با پشتکار بسیار توانست دکتر احمدی، قاتل پدرش و دیگر فعالان زمان رضاشاه را به محاکمه بکشاند. یحتمل سپردن چند دوره نمایندگی کاشمر به منوچهر فرزند تیمورتاش و خواهرزاده او فضلالله جلالی، تا حدود زیادی تلاشی برای زدودن کینه میان فرزندان رضاشاه و عبدالحسین تیمورتاش باشد.
فضلالله جلالی نوری فرزند ملامحمدعلی جلالی (جلال العلما) و عصمتالسلطنه تیمورتاش در سال 1305ه.ش در کاشمر به دنیا آمد، تحصیلات مقدماتی را در کاشمر فراگرفت و سپس برای ادامه تحصیل به آمریکا عزیمت نمود و در آنجا در رشته مهندسی پالایشگاه و سپس دکترای مهندسی پتروشیمی درس خود را به پایان رساند. در سال ۱۳۴۲ ه.ش با انتخاب وی به عنوان وکیل مردم در مجلس شورای ملی وارد مرحله جدیدی شد این مقطع که دورههای بیست و یکم تا بیست و سوم مجلس شورای ملی خاتمه یافت. جلالی در سال ۱۳۵۶ با سفر به آمریکا در آن کشور مقیم شد و پس از دو دهه اقامت در سال ۱۳۷۶ به ایران برگشت.
همه میدانیم که شهید مدرس با مظلومیت در ماه رمضان در دوره کوتاه مدت تبعیدش در کاشمر، به شهادت رسید. پاسبانان از غسالی میخواهند تا پیکر فردی را شباهنگام غسل دهد. او بیخبر از هویت میت، کارش را انجام میدهد و روز بعد ماوقع را برای بانو عصمتالسلطنه بیان میکند. ایشان برابر اطلاعاتی که غسال از سیمای ظاهری میت میدهد متوجه شهادت آقای شهید میشود. حضور مدرس در کاشمر با حضور خانواده تیمورتاش همزمان بوده است. نقل است بعد از اعلان بانو عصمتالسطلنه مبنی بر هویت میت، علمای شهر در مسجد جامع جمع شده و روضه حضرت امام موسی بن جعفر (ع) را میخوانند و از دوره اسارت آن حضرت میگویند.
هر چه هست در تاریخ صد ساله ایران، نام کاشمر به انحای مختلف در سپهر سیاست کشور دیده و شنیده میشود. آخرین باری که نام تیمورتاش در فضای سیاسی رسانهای ایران منتشر شد، انتخاب یکی از نوادگان او بهنام علی احساسی به نمایندگی در پارلمان کانادا بود تا نشان دهد رگههای سیاست ورزی پس از یک قرن همچنان در خاندان کریمداد نردینی و نسل تیمورتاش دیده میشود. مسعود بهنود در کتاب «سه زن» به بررسی فعالیتهای ایراندخت تیمورتاش پرداخته است. امید روزی روزگاری شاهد انتشار اسناد حضور این خاندان در کاشمر و فراز و نشیب زندگی آنها باشیم.
حمیدرضا بی تقصیر
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ