آخرین اخبار

گره خوردن ازدواج و طلاق با مسائل اقتصادی و فرهنگی

سال 61 بود و من محصل کلاس دوم دبیرستان بودم . روزی یکی از دانش آموزان، بدون هیچ مقدمه ای ،همه همکلاسی ها را به جشن ازدواجش در فردای همان روز دعوت کرد. بعد از اتمام کلاس که معمولا ساعت چهار بعد از ظهر بود به خانه شان رفتیم با مانتو شلواری سفید نشسته بود. شیرینی خوردیم و خطبه عقد جاری شد و مراسم از...
کد مطلب : 134
دوشنبه, 26 تیر 1402
11 بازدید
نویسنده : محبوبه وزیری

سال 61 بود و من محصل کلاس دوم دبیرستان بودم . روزی یکی از دانش آموزان، بدون هیچ مقدمه ای ،همه همکلاسی ها را به جشن ازدواجش در فردای همان روز دعوت کرد. بعد از اتمام کلاس که معمولا ساعت چهار بعد از ظهر بود به خانه شان رفتیم با مانتو شلواری سفید نشسته بود. شیرینی خوردیم و خطبه عقد جاری شد و مراسم ازدواج به آسان ترین شکل  برگزار شد. آن روزها ازدواج به سبک اسلامی مد شده بود و تعداد زیادی از افرادی که اعتقادات مذهبی قوی داشتند، مراسم ازدواج شان را ساده برگزار می کردند تا دیگران هم یاد بگیرند. برگزاری مراسم ازدواج به صورت ساده، برای دختر و پسری که می خواستند زندگیشان را آغاز کنند انتخابی بود و دیگران به آنها تحمیل نمی کردند. حتی گاهی برخی از خانواده ها هم تمایلی به برگزاری ازدواج تا این حد ساده برای فرزندانشان نداشتند و گمانشان این بود که به قول کاشمری ها مردم فکر می کنند « سنگ کم در ترازوی فرزندشان گذاشته اند» یا فرزندشان « بی ارج و قُرب»  می شود. ولی اصرار فرزندان به خاطر اعتقادشان به ساده زیستی زندگی حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه(س) و الگو گیری از آنها  کار خود را می کرد و آنچه فرزندان می خواستند همان می شد. آن زمان تعداد زیادی از مراسم در مساجد برگزار شد. یادم می آید دعوت نامه ازدواج شهید قوام که در مسجد برگزار شد را تا مدت ها نگه داشتم.

سبک زندگی اسلامی در برگزاری مراسم ازدواج خلاصه نمی شد، جهیزیه این افراد هم شامل یکی دو تا موکت و ضروریات اصلی زندگی بود. آنچه در این نوع زندگی بیشتر از بقیه افراد جامعه به چشم می خورد، تقید و تعهد و هم فکر و همراه بودن، محبت و احترام متقابل بود.

چه شد که سبک زندگی مردم این همه تغییر کرد و امروز از این نوع مراسم خبری نیست؟چه شد که افراد دارای حداقل درآمد باید مراسم شان گلفروش، آرایشگر، خیاط،  عکاس و فیلمبردار، نوازنده‌ داشته باشد و مراسم عروسی در تالار برگزار شود؟ چرا جهیزیه ها باید همه ملزومات و غیرملزومات و وسایل تزیینی و آنچه که شاید هیچ گاه زن و شوهر از آن استفاده نکنند و به کارشان نیاید باشد؟ چرا آمار ازدواج رو به کاهش است؟ و چه شد که آمار تجرد قطعی افزایش یافته است؟   

 دلایل زیادی می توان برای آن ذکر کرد که در اینجا به چند مورد می پردازم:

اول : درست است که ازدواج آسان به صورت یک سبک زندگی در سال های بعد از انقلاب اسلامی ترویج شد ولی زوجین بعد از ازدواج با کمی تلاش می توانستند حداقل ها را برای خود بسازند، شغلی بیابند و تا حدودی استقلال از خانواده داشته باشند. به قولی می توانستند آینده خود را بسازند. آن سال ها را می توان سال های پر امید برای تحقق جامعه تلقی کرد. ولی زوجین در زمانه کنونی از این نعمت برخوردار نیستند به عبارتی آینده خود را نمی توانند تصویر کنند. جوان امروز با یک حساب و کتاب ساده در می یابد که توانایی خرید خانه را ندارد و وقتی اعلام می شود زمان خرید یک خانه برای یک فرد ایرانی به 45 سال افزایش یافت ، اگر هر روز کار کند  تنها می تواند نیازهای روزمره اش را برطرف کند و نمی تواند در زندگیش برنامه ریزی برای آینده داشته باشد ، نوعی سرخوردگی برایش به وجود می آید . این موضوع باعث می شود عزلت گزینی را انتخاب کند و مسئولیت پذیری برایش سخت می شود.

  1. پدر و مادر نیز با خرید جزیی ترین وسایل زندگی وظیفه خود را در مورد فرزند تمام شده می دانند و به نظر خودشان برای فرزندانشان سنگ تمام گذاشته اند. اما موضوع این است که نسل ما فرزندانی با توقعات گوناگون پرورش داده است و این فرزندان تاب و تحمل ناملایمات را ندارند. بهترین وسایل بدون داشتن خرج روزمره زندگی برای فرزندانی که تا قبل از ازدواج از بهترین امکانات استفاده می کردند، نمی تواند امتیاز به حساب آید . فرزندانی که با ناز و تنعم بزرگ شده اند باید بعد از ازدواج با سختی اقتصادی بسازند و کمبودها را تحمل کنند. آمارها نشان می دهند تحمل زندگی زناشویی برای جوان امروزی سخت است. در فروردین هزارو چهارصد و دو 79 هزار ازدواج و 37 هزار طلاق ثبت شد. در بررسی علل افزایش آمار طلاق از عوامل فرهنگی اجتماعی نمی توان صرف نظر کرد اما بدون شک سهم اقتصاد در اختلافات خانوادگی زیاد است. بررسی ها نشان می دهد یکی از اصلی ترین دلایل طلاق در ایران مشکلات مالی است. به هر حال مشکلات مالی می‌توانند آرامش روانی اعضای خانواده را برهم زده و این مسئله باعث کم صبری افراد در برابر سایر مشکلات باشد.
  2. بسیاری از وعده ها یا طرح های تشویقی که برای افزایش ازدواج در کشور اجرا می شود نمی تواند سهم زیادی در ارتقای کیفیت زندگی زوج جوان داشته باشد، حتی گاهی به نظر می رسد طراحان این طرح ها از سرزمین دیگری به ایران آمده اند. خبری با عنوان « تسهیل ازدواج با فرمول دولت» در نشریه ای به چشمم خورد ، تصورم این بود که دولت یک کار زیربنایی برای رفع مشکلات جوانان انجام داده یا قدمی برای افزایش کارهای تولیدی و اشتغال برداشته است، اما با مراجعه به متن خبر مشخص شد که قرار است 150 هزار جهیزیه قسطی در اختیار اقشار کم درآمد گذاشته شود . در همین باره روزنامه جوان در مطلبی با عنوان « به نام عروس‌وداماد به کام فعالان بازار لوازم خانگی» نوشت: «انجمن صنایع لوازم خانگی برای خروج از کسادی بازار و تخصیص خارج از نوبت ارز به این صنعتگران طرح فروش اعتباری ۸۰ تا ۱۰۰‌میلیون تومانی را برای زوج‌های جوان پیشنهاد داده‌اند»
  3. در پایان باید گفت که نمی توان از سهم چشم و هم چشمی و رقابت های بی مورد در زندگی جوانان امروزی صرف نظر کرد. چشم و هم‌چشمی مثل کلاف سردرگم به جان خانواده‌ها افتاده و بنیانشان را به تباهی می‌کشد. تشریفاتی کردن جهیزیه و مهریه و نیز برگزاری مراسم های مفصل و آن‌چنانی، که میان برخی از افراد جامعه امروزمان به معنای افتخاری برای خانواده عروس و داماد است، نه تنها به نتیجه مطلوب ختم نشده بلکه آن‌چه آمارها نشان می‌دهد، بالا و بالاتر رفتن سن ازدواج از یک سو و افزایش طلاق از سوی دیگر است.