آخرین اخبار

شهرِ خالی از گنجینه‌های فرهنگی

گاهی به این فکر می‌‌کنم که معیار فرهنگی یک شهر چیست؟ سال‌هاست در منطقه‌ی ما صحبت از ترشیز کهن به‌میان می‌آید؛ اما سؤالی که همواره پیش می‌آید این است که ما از کدام کهن‌دیار حرف می‌زنیم؟ آیا با نام‌گذاری چند خیابان به‌نام کسانی چون شهاب‌تر...
کد مطلب : 147
سه شنبه, 31 مرداد 1402
28 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

گاهی به این فکر می‌‌کنم که معیار فرهنگی یک شهر چیست؟ سال‌هاست در منطقه‌ی ما صحبت از ترشیز کهن به‌میان می‌آید؛ اما سؤالی که همواره پیش می‌آید این است که ما از کدام کهن‌دیار حرف می‌زنیم؟ آیا با نام‌گذاری چند خیابان به‌نام کسانی چون شهاب‌ترشیزی، ظهوری ترشیزی و... توانسته‌ایم هوّیت خود را حفظ کنیم؟ اگر کسی از ما بخواهد درباره‌ی همین دو نام حرف بزنیم اطلاعات جامع و کاملی در اختیار داریم؟ یا اگر سؤآل کنیم چه‌قدر اِلمان‌ها و نمادهای شهری مرتبط با فرهنگ و هوّیت منطقه است، پاسخ درخوری دریافت خواهیم کرد؟ کمسیون فرهنگی شورای شهر تا چه میزان در زمینه‌ی فعالیت‌های فرهنگی از مشاوران متخصص و نواندیش کمک می‌گیرد؟ وقتی در شهر قدم می‌زنم تابلوها نظرم را جلب می‌‌کند و نام‌های بی‌هوّیتی که هیچ سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارد چه برسد به ترشیز کهن، توی ذوق می‌زند.  

پس وقتی ما از ترشیز کهن صحبت می‌‌کنیم دقیقاً از چه می‌گوییم؟ از چند صفحه‌ی مبهم تاریخی یا  از روی تکرار که به آن عادت کرده‌ایم و معتاد شده‌ایم؟

هوّیت شهری که روزگاری گلوگاه و گذرگاه مهم تاریخی بوده و روزگاری آن را با مرو مقایسه می‌کرده‌اند و به سنگ محک می‌سنجیده‌اند خلاصه در دو نام شهاب و ظهوری شده است؟ نمی‌خواهم بگویم فعالیت فرهنگی صورت نگرفته است؛ بی‌شک صورت گرفته، اما فعالیت‌هایی که بعضاً هم‌سو با فرهنگ ما نبوده و آن را نمی‌توان به هوّیت این شهر ربط داد.

کاشمر از ظرفیت‌های زیربنایی فرهنگی نسبتاً خوبی برخوردار است که می‌توان از آن ظرفیت‌ها به بهترین و کم‌هزینه‌ترین شکل ممکن بهره برد.

بارها در همین نشریه نوشته شده که ما نیازمند یک گذر فرهنگی هستیم. شاهد کدام اقدام بوده‌ایم؟  وجود یک گذر فرهنگی می‌تواند روی دیگری از هوّیت شهری کاشمر را بنمایاند. ما امروز با توجه به وجود اقامتگاه‌های بومگردی در حوزه‌ی جذب گردشگر فعالیت‌های تبلیغاتی نسبتاً گسترده‌ای داریم. این مهم یک اتفاق بسیار خوب است که باید در زمینه‌ی بسترسازی شهری هم اقدامات لازم انجام شود.

چندسالی است که زمزمه‌ی تأسیس موزه در کاشمر است و هنوز متأسفانه شاهد افتتاح این موضوع نیستیم. وجود موزه‌ی مردم‌شناسی و فرهنگ بومی منطقه، یکی دیگر از وجوه برجسته‌ی جذب گردشگر است. موزه‌ی آموزش‌وپرورش که چندسالی است افتتاح شده و در محاق است نیاز به بررسی و ساماندهی جدی دارد و هم چنین نیازمند نظارت جدی در راستای حفظ اصولی و قاعده‌مند موزه‌داری است. اسنادی که سند متقن تاریخ این شهر است، می‌تواند خود تبدیل به موزه‌ای فعال و پویا شود.

حوزه‌ی علمیه حاج‌سلطان‌العلما چه از نظر تاریخی و چه از نظر علمی‌فقهی یک اثر برجسته است که روزگاری بزرگان بی‌شماری را به خود دیده و چه بزرگان علم و دین که از این حوزه فارغ‌التحصیل شده‌اند. این بنای تاریخی که مرّمت آن با پیگیری‌های مستمر آغازشده می‌تواند تبدیل به یک موزه‌ی حوزوی شود که در راستای شناساندن عالمان دینی مؤثر است.

متأسفانه بسیاری از بناهای تاریخی کاشمر دست‌خوش تخریب شده و جایش را به ساختمان‌های چندطبقه داده است. امروز دیگر نمی‌توانیم در حوزه‌ی گردشگری معماری حرف چندانی داشته باشیم؛ چرا که جای بادگیرها و دیوارهای کاه‌گلی و درهای چوبی را بناهای رومی گرفته است. بناهایی که هم‌چون نُتی فالش در یک اثر بزرگ سمفونیک بی‌قوراگی می‌کند. عدم شناخت و عدم معرفی معماری ایرانی‌اسلامی، معماری به اصطلاح مدرن را به سمت بناهای رومی برده است.

 

می‌توان شهر را نجات داد!

 

من نمی‌دانم دغدغه‌ی فرهنگی تا چه حد در میان مردم و مسئولان وجود دارد. دغدغه‌ی فرهنگی در همه‌ی زمینه‌ها مقصود نگارنده است. چه در زمینه‌ی معرفی مفاخر و مشاهیر و بزرگان علم و مذهب و هنر و چه چهره‌های تاریخی که تأثیر به‌سزایی در تاریخ فرهنگی ایران‌زمین داشته‌اند. می‌توان در زمینه‌ی فرهنگ غذایی و معماری و طبیعی و کشاورزی هم اقدامات درخوری انجام داد.

در زمینه‌ی ورودی‌های کاشمر نیز ما نیازمند توجهی خاص هستیم. ورودی‌های کاشمر، نمایان‌گر فرهنگ این شهر نیستند. نمی‌توان با طرح و نوشتن دو خط شعر کاری زیباشناسانه به دیگران معرفی کرد. کدامیک از ورودی‌های کاشمر نشان‌گر تاریخ و فرهنگ و باور مذهبی مردم کاشمر است؟

تمام این‌ها برای گردشگران قابل‌توجه است. از سوی دیگر ما سال‌هاست در زمینه‌ی فعالیت و جذب گردشگر گفته و نوشته‌ایم؛ اما از این مهم هم غافل نبوده‌ایم که اولین گام جذب گردشگر آن‌هم برای شهری با پیشینه‌ی تاریخی کاشمر و ترشیز، راه‌سازی و جاده‌ی ایمن است که متأسفانه این منطقه از هیچ طرفی صاحب بخت و اقبال نبوده است. جاده‌های غیراستاندارد دلیل موجهی برای منصرف شدن گردشگران از سفر به منطقه‌ی ترشیز است. از همین‌رو شاید اولویت فعالان گردشگری باید توجه به جاده‌های ایمن باشد. ما تا بسترسازی‌های مناسب جاده‌ای، فرهنگی، اخلاقی را مهیا نکنیم، درواقع جذب گردشگر آن‌طور که بایسته است اتفاق نخواهد افتاد؛ اگرچه گاهی به ما روی خوش نشان بدهد، اما دیریازود از رونق خواهد افتاد.

ما آرزوی هتل کاشمر را برای همیشه فراموش کردیم؛ اما می‌توانیم به ایجاد مهمان‌پذیرهای کوچک و زودبازده امیدوار شویم. چندی است که در کاشمر یک مهمان‌پذیر خوب و استاندارد شروع به فعالیت کرده که نیازمند حمایت همه‌جابنه از سوی رسانه‌های مجازی و مکتوب است تا بیشتر معرفی شود و هم‌چنین نیازمند ایجاد چندین مهمان‌پذیر با همین ساختار هستیم. این اقدام می‌تواند خلأ هتل را در کاشمر تا حدودی جبران کند.

از طرفی، توجه به هنرمندان صنایع‌دستی هم می‌تواند برگ برنده‌ی دیگری برای رونق بازار گردشگری باشد. امروز هنرمندان بی‌شماری در حوزه‌ی تولید صنایع‌دستی کاشمر فعالیت دارند که مجدداً تکرار می‌کنم جای یک بازار صنایع‌دستی در این شهر خالی است تا حداقل این هنرمندان بتوانند محصولات خود را به‌صورت گسترده عرضه کنند. این‌که هنرمندان صنایع‌دستی را محدود به پارک بانوان کنیم، رونق چندانی نخواهد گرفت.

درباره‌ی زیباسازی و اِلمان‌های شهری هم می‌توانیم با پژوهش به طرح‌های برجسته‌ای رسید که هم‌سو و همراه فرهنگ منطقه‌ی کاشمر و ترشیز باشد.

توجه به گوشه‌وکنار فرهنگ و تاریخ این منطقه، توجه به گنجینه‌ها و سرمایه‌هایی است که می‌تواند باعث رونق اقتصادی و فرهنگی این شهر شود.