ازدواج سفید و سیاه (2)
در شماره قبلی موضوع «ازدواج سفید یا سیاه» به بحث گذاشته شد و دلایل و علتهای این معضل، بیشتر از نگاه نوروبیولوژی بررسی شد. همچنین تا حدودی به نقش مسئولین اشاره و عدم توجه به مسائل خانواده و اهمیت آن مطرح شد و نیز به صورت کلی مورد بررسی قرار گرفت. اما به نظر میرسد از دیدگاه روانشناسی در حال حاضر، هیچ موضوعی، هم برای دولت و هم برای جامعه، نمیتواند از این مهمتر به نظر برسد. به طور طبیعی دولتها نقش ناخدا، و اجتماع نقش مسافران یک کشتی را به عهده دارند و یا دولت ها نقش خلبان و اجتماع نقش مسافران هواپیما را..... و پیمودن این مسیر و سالم به مقصد رسیدن، قطعاً به عهده ناخدا و خلبان است، با کوچکترین اشتباه ملوان یا خلبان همه در تحمل و رنج این اشتباه خواهند سوخت! حاکمیت و دولتها نیز از افراد خاص و آگاه اجتماع شکل گرفتهاند و هیچ تفاوتی نمیکند چون مبدا و مقصد همه ما یکی است و نباید هرگز بین این دو فاصله و تنش ایجاد شود و هر یک در حقیقت پشتوانه دیگری است. از طرفی ساختار حکومتها و دولتها با توجه به نقش دیرینه اصالت، مذهب، فرهنگ، زبان، گویش، آموزش ونوع تربیت و دهها دلیل دیگر با هم متفاوت است و نمیتوان منکر این تفاوتها شد. همچنین نمیتوان این تفاوتها را نادیده گرفت و یا آنها را به حداقل رساند. پس تفاوتهای ساختاری هر حاکمیت و اجتماعی به قوت خود باقی است و این انسانها هستند که در مقابل کنشهای داخلی و خارجی، اجتماعی و بینالمللی واکنشی باید نشان دهند که به نفع دولت و ملت باشد.
هرچه سطوح آگاهی اجتماعی بیشتر باشد قطعاً توقعات اصولی تر، منطقیتر و عادلانهتر به نظر میرسد و تاریخ و تمدن و اصالت و فرهنگ ایرانی، صبر،مردانگی، نجابت، عفت و عزت دیرینه آن نباید هرگز خدشهدار شوند ولی این به این معنا نیست که جامعه از حداقلهای رفاهی برخوردار نباشد.کاهش دوستیها وتاحدودی، تقابل های داخلی و بینالمللی، قسمت اعظم اولویتهای اصلی را به خود اختصاص داده است که در خفا و پشت پرده میتواند ضربات مهلکی بر پیکره فرهنگ وارد نماید و می طلبد که سردمداران به هوش باشند که همه چیز را به گردن دیگران نیندازند. تقابلهای بینالمللی را به حداقل رسانده ، سربلند بیرون آمده و نقش آموزشها وتربیت و مسائل داخلی را نیز کمرنگ قلمداد ننمایند.
به هر حال میهن عزیز دارای سیاست داخلی و خارجی است و عدم احترام متقابل و افراط و تندروی از جانب هر جناح و در هر نقشی، موجبات در خودماندگی و عدم توجه و رویدادهای نوظهور،همچون ازدواج سفید و گسترش آسیبهای اجتماعی،باعث ضربات مهلک بر پیکره خانواده ، پیوندها، عزت و شرف جامعه شده و خانوادهها را عمیقاً تحت تاثیر قرار داده و تاوان این انتخاب را دولت و مردم باید متحمل شوند. اصلاً دولت و مردم دو نهاد و دو تافته جدا بافته نیستند و عدم مسئولیت پذیری هر کدام بر پیکره دیگری آسیب جدی وارد خواهد کرد. بنابراین دیدگاهها و جانبداریها و سوگیریهای سیاسی اجتماعی باید به گونهای باشد که موجب تزلزل و خدشه به اتحاد ملی نگردد. اولویت و سیاستهای کلان کشور صرفاً در سیاست خارجی و تقابلهای دراز مدت خلاصه نشود و به گستره تربیت و آموزش و اخلاق و خانواده که نقش اساسی در بنیان و پایههای مستحکم و استقرار نظام را به عهده دارد، توجه شود.
عدم توجه به معضل بیکاری، مشکلات جوانان و نوجوانان و خانوادهها را دوچندان میکند و باید با ایجاد اشتغال وکارآفرینی و به تبع آن رفاه اجتماعی پرداخته شود تا فرصتها صرف ارتباطات غیر قانونی وغیر اخلاقی ویا به شکلهای مختلف باعث انحرافات اخلاقی نگردد انحرافات اخلاقی چنانچه در جامعه به دلایلی که عنوان شد گسترش یابد، هزینهها و بار روانی آن بر دوش افراد جامعه و هزینههای مالی آن مثل مشاجرات خانوادگی درگیریهای لفظی به عهده پلیس، و حل اختلافات مالی مثل نفقه و مهریه و.... به عهده قضات و مراکز حل اختلاف خواهد بود و بیشتر از آنچه که باید در امر آموزش، اخلاقیات و تربیت دینی هزینه شود، بر دوش دولت و ملت سنگینی خواهد کرد.
بنابراین، اهمیت موضوع بر خوانندگان مشخص شد و همیشه پیشگیری هزینه کمتری از درمان دارد و هرچه به این موضوعات کمتر پرداخته شود تاوان سنگینتری باید پرداخت گردد و هر کس در هر جایگاهی به سهم خود باید احساس مسئولیت کند. همه پسران و دختران متعلق به این مرز و بوم هستند و دولت به سهم خود و خانوادهها نیز به سهم خود در برنامهریزی صحیح و کارشناسی شده، آیندهای بهتر را میتوانند برای فرزندان خود فراهم نمایند تا با برخورداری از حداکثر امکانات، جوانان در مسیر درست و سنت دیرینه ازدواج قرار گیرند وازکجروی ها وگسترش پدیده های نوظهور همچون ازدواج سفید کاسته شود.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ