آخرین اخبار

گردشگری، زندگی به سبک مردم بومی است

  چندسالی است که به برکت وجود اقامتگاه‌های بومگردی، گردشگری تکانی خورده و در طی سال و ایام تعطیل مانند نوروز، گردشگران بسیاری به شهرهای مختلف سفر می‌کنند. گاهی می‌بینیم که اقامتگاه‌های مختلفی در شهرهای مختلفی در فضای مجازی و در حوزه‌ی تبلیغات...
کد مطلب : 99
شنبه, 09 اردیبهشت 1402
46 بازدید
نویسنده : حمید ضیایی

 

چندسالی است که به برکت وجود اقامتگاه‌های بومگردی، گردشگری تکانی خورده و در طی سال و ایام تعطیل مانند نوروز، گردشگران بسیاری به شهرهای مختلف سفر می‌کنند. گاهی می‌بینیم که اقامتگاه‌های مختلفی در شهرهای مختلفی در فضای مجازی و در حوزه‌ی تبلیغاتی فعالیت می‌کنند و با این شیوه سعی در جذب مهمان دارند؛ البته این تبلیغات بسیار مهم و ارزشمند است؛ اما، چه‌گونه تبلیغ کردن از آن مهم‌تر است.

برای احداث اقامتگاه‌ها دستورالعمل‌های مشخصی وجود دارد که علاقه‌مندان با افتتاح اقامتگاه باید تابع آن استانداردها و دستورالعمل‌ها باشند. اما تصور می‌کنم جای یک دستورالعمل مهم دیگر خالی است. دستورالعمل گردشگری برای مسافران!

 

روزی در یک گروه، در فضای مجازی، یکی از مردم بومی روستا، به اقامتگاهی اعتراض کرده بود که چرا مسافران مراعات فرهنگ و زندگی مردم را نمی‌کنند؟ عده‌ای از آن فرد گلایه کرده بودند که به جای اعتراض اجازه دهد گردشگری رونق بگیرد. من با اعتراض آن فرد بومی کاملاً موافق بودم؛ چراکه اعتراضش به‌حق بود. همان‌طور که می‌دانیم ایران عزیزمان از تنوع فرهنگی مختلفی برخوردار است و البته این نقطه‌ی قوّت این سرزمین است. در این میان ممکن است بعضی، باورهای خاص و منحصربه‌فردی داشته باشند. مسافران و گردشگران حرفه‌ای که به مناطق مختلف سفر می‌کنند این نکته را نیک می‌دانند که اولویت سفرشان احترام به عقاید و باورها و فرهنگ منطقه‌ای است که قرار است اقامت کنند. در واقع هدف احداث اقامتگاه‌ها به زعم نگارنده در راستای تجربه‌ی زندگی متفاوت برای گردشگران است. به‌عبارتی باید بگویم که گردشگران، منطقه‌ای را انتخاب می‌کنند تا برای چند روز با سبک و سیاق مردم آن منطقه زندگی کنند. غذاهای بومی را تجربه کنند و خود را در میان فرهنگ آن‌ها قرار دهند تا خودش تجربه‌ای متفاوت باشد. از همین‌رو احترام به عقاید و باورها و تمام جوانب فرهنگی یک ناحیه یا منطقه، وظیفه‌ای غیرقابل‌انکار برعهده‌ی گردشگران است.

 

می‌خواهم تو را بشنوم:

 

من اگر بخواهم نوای دوتار عرفانی‌عاشقانه بشنوم، بدون‌شک تربت‌جام را انتخاب می‌کنم و اگر بخواهم دوتار حماسی و افسانه‌ای بشنوم شمال خراسان و قوچان را برمی‌گزینم. اگر بخواهم غذایی خاص با اقلیم کویری را بچشم، به سمت خراسان جنوبی می‌روم و اگر بخواهم به‌عنوان مثال آبنبات و شکرپنیر با طعم‌های خاص بچشم به شمال خراسان و بجنورد می‌روم. به همین روال مقصدم را انتخاب می‌کنم.

گاهی در اقامتگاه‌های بومگری می‌بینم که عده‌ای دور هم نشسته‌اند و یا با موبایلشان بازی می‌کنند و یا یک نفر در حال نواختن گیتار است. سؤال می‌‌کنم مگر در این منطقه موسیقی محلی وجود ندارد؟ چرا گردشگران رغبتی به شنیدن نوای محلی ندارند؟ چرا دوست ندارند در یک اقامتگاه روستایی تجربه‌ی نان پختن را داشته باشند؟ تصور می‌‌کنم اقامتگاه‌های بومگردی رفته‌رفته از ماهیّت و هدف خود دور می‌شوند. کم‌کم تبدیل به رستوران‌ها و خوابگاه‌هایی خواهند شد که فقط دیوارهایشان کاه‌گلی است. این در صورتی‌ است که باید زمینه‌ی جذب گردشگر را با ظرفیت‌های منطقه‌ی خود تطبیق دهند و تبلیغات خود را در راستای فرهنگ بومی خود انجام دهند.

 

چرا سفر می‌‌کنیم؟

 

در فرهنگ ایرانی توصیه به سفر کردن بسیار آمده است. هم‌چنین در قرآن هم به این مهم تأکید شده است. در واقع «بسیار سفر باید تا پخته شود خامی» حکیمانه‌ترین مصراعی است که تبدیل به مثلی در زبان توده شده است. سفر از دیدگاه قرآن و اسلام در راستای عبرت گرفتن و آموختن است. هم‌چنین از دیدگاه فرهنگی هم بی‌شباهت با اصل آموختن نیست. انسان در سفر است که خود را می‌یابد. در سفر می‌توان وسعت جهان را دید و هم‌چنین مردمان مختلفِ فرهنگ‌های مختلف که هرکدام گنجینه‌ای از تجربیات زیسته‌اند. معماری، کشاورزی، فرهنگ غذایی، آداب‌ورسوم، همه‌ی این‌ها می‌تواند هدف گردشگری باشد. امروزه اما کمتر گردشگری را می‌توان یافت که به مسایل ریز و اصطلاحاً خرده‌فرهنگ‌ها توجه داشته باشد! البته استثناها را در نظر دارم.

اقامتگاه‌ها به‌نوعی احیاکننده‌ی سنت‌ها و فرهنگ زندگانی گذشتگان هستند. تجربه‌ی زندگی در اقامتگاه‌ها می‌تواند بسیار جذاب و خاطره‌انگیز باشد؛ روزی به دوستی گفتم سفر در جهان امروز زمانی ارزش واقعی خود را بازخواهد یافت، که مردم بپذیرند در سفر نیاز نیست سر در موبایل داشته باشند. ما تنها با سفر است که می‌توانیم بسیاری چیزها را ببینیم و بشنویم  تا از این طریق عمری به وسعت تمام خاطرات انسان‌ها بیابیم.

پس بهتر است در سفر به شهرهای مختلف، حتماً دوربین موبایل را خاموش کنید.

 

 

گردشگری خاطره را گسترش دهیم!

 

هر شهر و منطقه‌ای راویانی دارد که در کار خود خبره و خوش‌کلامند. سرشار از افسانه‌ها و داستان‌ها و خاطراتی هستند که می‌تواند برای هر گردشگری شگفت‌انگیز باشد. صنایع‌دستی‌ای دارد که می‌تواند با برنامه‌ریزیِ سفری برای گردشگر، به رونق و معرفی آن کمک کرد. کشاورزی، آشپزی، نان‌پزی، مناطق طبیعی، فرهنگی و تاریخی و... هرکدام جزو ظرفیت‌های فرهنگی محسوب می‌شود که مسئولان اقامتگاه‌ها با تدوین نقشه‌ی راه می‌توانند به گردشگر، خوراک گردشی بدهند.

این خوراک گردشگری، نه‌تنها به رونق اقتصادی منطقه‌های مختلف کمک می‌‌کند، بلکه باعث نشاط و انگیزه در افراد بومی نیز می‌شود.

نباید از یاد ببریم که گردشگری فرهنگی‌تاریخی و طبیعی، کاری است که تنها از عهده‌ی افراد بومی منطقه‌های مختلف برمی‌آید. مسایل بوم‌محور، برای لیدرهای حرفه‌ای هم می‌تواند ناقص باشد؛ اما برای افراد بومی یک منطقه نه‌تنها ناقص نیست، بلکه شرحش از زبان آن‌ها هم می‌تواند برای گردشگر جذاب باشد.