روز مبادا همین امروز است
دو پزشک متخصص کاردیولوژیست به نام روزنمن و فریدمن در دهه ۵۰ متوجه شدند که فقط لبه جلویی صندلیهای اتاق انتظار مطب، پاره شدهاست. روزنمن و فریدمن دریافتند که بسیاری از بیماران قلبی ناشکیبا هستند، افرادیاند که به موقع به قرار ملاقات پزشکی خود میرسند و بسیار عجله دارند که زودتر آنجا را ترک کنند. این دو پزشک نتیجه گرفتند که این بیماران دقیقًا بر روی لبه صندلیها مینشینند و نمیتوانند انتظار را تحمل کنند. آنها به مشاهدات خود ادامه دادند تا به تیپ شخصیتی A رسیدند. تئوری شخصیت تیپ A و B به عنوان تئوری تیپهای شخصیت در اصل در دهه ۱۹۵۰ مطرح شدهاست،
این دو پزشک معتقدند که یک گروه به خاطر این که دارای تفکر پیش بینی پذیر هستند برای هر اتفاقی موقعیت های گوناگون را پیش بینی می کنند و دائما نگرانند که اتفاق ناگواری بیفتد و در عوض در گروه B این حس پیش بینی و آینده نگری کم رنگ است . اتفاقات را در لحظه می بینند و به همین دلیل نگرانی کمتر در رفتارشان مشاهده می کنیم. تلاش این محققان این بود که با تقویت برخی باورها افراد تیپ شخصیتی A را به تیپ شخصیتی B بدل کنند
هر چند تقسیم خصوصیات اخلاقی در دو گروه منطبق با خصوصیات و تفاوت های فردی نیست و به تعداد افراد خصوصیات خلق و خوی وجود دارد ولی به نظر می رسد خصوصیات اخلاقی بیشتر ما منطبق با گروه B است. حتما تا حالا افرادی با سرعت زیاد را دیده اید که در جاده های باریک و غیر استاندارد با سرعت های بالاتر از استاندارد حرکت می کنند و تا تصادفی ایجاد نشود و خودشان و دیگران را به خطر نیندازند متوجه مشکل نمی شوند؟ یا افرادی که در طبیعت زباله می ریزند.، افرادی که به درختان آسیب می رسانند، افرادی که فضا زیست محیطی را آلوده می کنند.
8 بهمن ماه خبر زلزله خوی و 18 بهمن زلزله ترکیه و سوریه همه ما را نگران کرد. همدردی کردیم و تلاش کردیم یاری رسان آنها باشیم خبرها هر لحظه گزارش می شد « تصاویر تکرار میشوند؛ تصاویری که برای مردم ناآشنا نیست؛ خانههای خراب شده؛ سقفهای فروریخته بر روی وسایل و لوازم منزل، وسایل و لوازم و اتومبیلهای مچاله شده؛ پنجرههای شکسته و تیر و تختههایی که معلوم نیست متعلق به کدام بخش از خانه بوده» ، « اينجا چشمها را بايد مدام دزديد. در چشمها اندوهي است كه تحمل آدم را كم ميكند. قلب آدم را يك دفعه خالي ميكند و آدم از خودش بدش ميآيد كه هيچ كاري از دستش برنميآيد.» این ها را شنیدیم و هیجان زده و دردمند و نگران شدیم ولی آن را به وادی فراموشی سپردیم.
آنچه گفته شد موضوعات مربوط به شخص و فردی بود. همین موضوع در مورد مسئولان هم صدق می کند. زمین در حال فرونشست است، آب کم است، داریم به بحران بی آبی نزدیک می شویم، روی گسل زلزله قرار داریم و هر آن ممکن است زمین زیر پایمان بلرزد و خرابی به بار آورد ، از سیل ایمن نیستیم، دریاچه ارومیه خشک می شود. گرد و غبار توان نفس را از ما گرفته است و به طور خلاصه امکان وقوع 31 حادثه و بحران در ایران وجود دارد.
چه اقدامی یا اقداماتی انجامی می شود. چنانچه مستحضرید در بیشتر این موارد تا اتفاق به ما خیلی خیلی نزدیک نشود، چاره ای اندیشیده نمی شود یا گاهی باید حتما اتفاق بیفتد تا تازه گروه های امدادی و هلال احمر به منطقه روانه شوند و یا موضوعی مثل زاینده رود اصفهان پیش بیاید تا تدابیری اندیشیده شود .
مدیریت بحران هم که حدود یک دهه است که بهصورت سازمانی ذیل وزارت کشور درآمده است. محل برنامهریزی برای پیشگیری از سوانح و ریسکهای بیشتر بعدی نبوده و عملا با شکل فعلی در هنگام بروز بحران وارد عمل می شود. چرا چنین است؟ شاید همه ما و بالطبع مسئولان جامعه ما هم دارای شخصیت نوع B هستند و در لحظه زندگی می کنند .
این نوع رفتارها تا جایی که شخصی است کمتر آسیب رسان است ولی وقتی جمعی می شود و نیاز به مسئولیت پذیری دارد و مسئولی باید عهده دار مسئولیت مربوط شود تا دیگران آسیب نبینند، به نوع دیگری باید نگریسته شود. اما متاسفانه این نوع مسئولیت گریزی در بین مسئولانمان نه تنها قبل از وقوع حادثه که در هنگام بروز بحران نیز دیده می شود این عبارت که بعد از وقوع سیل توسط مدیریت ستاد بحران بیان شد و هر چند وی در یک موقعیت جدی گفته بود ولی به عنوان طنز به کار می رفت را به خاطر دارید؟ رئیس ستاد مدیریت بحران گفت: « اصلا به نظر میرسید که خداوکیلی طبیعت خاصی هست و درختان شسته شده بود و یک طراوت خاصی بود و در همه رودها آب جاری بود.»
باید گفت امر مدیریت بحران در پیشگیری و پس از وقوع بحرانها و سوانح دچار چالشها و معضلات عمدهای بوده است و نتوانستیم از راهکارهای کاربردی کشورهای پرحادثه ای که در مقابله با بلایای طبیعی موفق بوده اند درست استفاده کنیم.
البته در این میان گاه خبرهای خوشایندی هم شنیده می شود، دغدغه هایی در حفظ محیط زیست، حفظ آب های زیر زمینی و خبرهایی در مورد آبخوانداری که گاه گستره ی کشوری و گاه شهری دارد . تاکید بر لزوم ترسیم نقشه خطر از طرف فرماندار کاشمر حکایت از چنین دغدغه ای دارد.
امیردایی صراف فرماندار کاشمر در دیدار با رئیس هلال احمر گفت : «برای آمادگی کامل و پیش بینی سناریوهای مختلف در مواقع بحرانی باید در بخش های مختلف نقشه خطر شهرستان تدوین شود تا در مواقع اضطراری با کمترین خسارات بیشترین خدمات رسانی را به مردم و حادثه دیدگان داشته باشیم. وی با بیان اینکه تهدیدها و فرصتها در حوزه حوادث یک ظرفیت است برلزوم افزایش سطح تاب آوری در مواجه با حوادث و بلایای طبیعی تاکید نمود.»
ما هم امیدواریم ترسیم نقشه خطر شهرستان کاشمر گامی باشد برای پیش بینی خطرات و پیشگیری از آنها، اطمینان داریم ایجاد بانک جامع اطلاعاتی از زیرساختهای شهری و روستایی، با رویکردی آینده پژوهانه باعث می شود تا در هر بحران ها بر اساس اصل غافلگیری عمل نکنیم و آمادگی لازم را داشته باشیم، امید داریم با شناسایی خطرات و ترسیم نقشه خطر شهرستان تدابیر عملی نیز برای رفع خطرات در نظر گرفته شود.
تجربه تلخ حوادث و رخدادها که تقریبا هر ساله با آن مواجهایم نشان می دهد که باید آمادگی کامل برای مدیریت رخدادهای بحرانی و غیرمنتظره را داشته باشیم و بدانیم «روز مبادا» در آمادگی در برابر بحران همین امروز است، همین لحظهای که در حال گذر است و معلوم نیست چند ثانیه بعد از آن چه رخدادی انتظارمان را میکشد. پس بهترین زمان برای استفاده از درسآموختههای حوادث و بلایا هم همین حالاست؛ حالایی که فاجعه هنوز رخ نشان نداده و فرصت برای کم کردن هزینههای حادثه وجود دارد.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ