ازدواج سفید یا سیاه!!
به طور کلی هدف از تیتر بالا «ازدواج سفید یا سیاه» این بود که به گونهای جلب توجه کند و خواننده بیشتر ترغیب شود تا ازآنچه در حال رخ دادن است، آگاهی پیدا کرده یا بیشتر بداند ولی درادامه خواهید دید که ازدواج سفید بیشتر به سیاه شبیه است و آنچه نظر نگارنده را به خود جلب کرده است، تبعات وخطرات ازدواج سفید است و اینکه چرا این واقعه درجامعه دینی وبه شکلی دور از انتظار درحال گسترش است؟
این موضوع، دلایل زیادی میتواند داشته باشد و از دیدگاههای مختلف قابل بررسی است اما ابتدا لازم است تعریفی ازاین واژه نوپدید داشته باشیم.
ازدواج سفید عبارت است از یکی از راههای ارتباطی در جهت تشکیل خانواده که برای سازگاری با مشکلات دنیای مدرن مطرح شده است و ظاهرا تا حدودی با نیازها وتمایلات فعلی جوانان، همسویی داشته و از آلام و فشارهای مختلف روحی روانی و اجتماعی آنان،می تواند موقتا بکاهد !! ولی ازنگاه روانشناسی این پاک کردن صورت مسئله است و این راه چاره، مبتنی برعلوم رفتاری نبوده و زیبنده جامعه دینی نخواهد بود!!
انسان از اول خلقت دارای نیازهای متفاوتی بوده، و قسمت عمده تلاشهای وی و حتی جنگیدن در شرایط سخت و به خطر انداختن خود، نشانه بقا و تامین نیازهای خود بوده است. نیاز به پوشاک، مسکن، پناهگاه و امنیت، نیازهای فیزیولوژیکی، نیاز به حمایتهای مختلف اجتماعی، نیاز به همسر، عشق، دوست داشتن، شکوفا شدن و....
اما کشف استعدادهای نهفته و تلاش مضاعف در جهت رفاه بیشتر باعث شده است که زندگی با سرعت، دچارتحولات عظیمی گردد و گاهی این تحولات خواسته یا ناخواسته، به شکل اختلالات روحی روانی درافراد، تهدید گوناگون ویا آسیب اجتماعی،خود را نمایان کرده است. در واقع گسترش و رواج ازدواج سفید و رابطههای پنهان و آشکار یک دلیل عمده میتواند داشته باشد و آن پیشرفت تکنولوژی و ارتباط راحت با وسایل ارتباط جمعی است. همچنین درگیریهای والدین در شغلهای دوم سوم و چهارم، باعث فاصله گرفتن اعضای خانواده ازیکدیگر و فروپاشی کانون گرم آن، که زمانی دارای استحکام و اقتدار خاصی بود، اکنون به شکلهای مختلف رنگ عوض کرده و شکل جدید و رکیکی به خود گرفته است و اما سوال اصلی اینجاست که چرا تمایل به ارتباط، دوستیها و ازدواج سفید در بین جوانان رو به افزایش است و چه عواقبی دارد؟
همان گونه که در مقالات قبل اشاره شد مغز و سیستم عصبی انسان از ۹۰ میلیارد نورون یا همان سلول عصبی تشکیل شده است این نورونها با شکلهای مختلف در مکانهای مختلف مسئولیتهای مختلف دارند و به شکل ارسال پیام، تمام کنترلهای ارادی و غیر ارادی، احساسات، هیجانات،عواطف، چگونگی انتقال اطلاعات به سیستم اعصاب مرکزی CNSو تعبیر و تفسیر آن توسط مغز و انعکاس آن و واکنشهای مختلف بدن، دائم در حال فعالیت هستند این نورونها در مقابل صحنههای تکراری و یاجدید، انعکاس متفاوتی دارند. نورون ها گاهی خود را به جهت عدم تمایل به ارتباط منبسط کرده و گاهی خود را منقبض تا ارتباط معناداری شکل بگیرد بنابراین در واقع تمام بازتابهای انسانها به دستور مغز انجام میشود و توسط نورونها و چگونگی عکس العمل آنها به محرکهای بیرونی منتقل میگردد. صحنههای تکراری و محرکهای قبلی خیلی برای مغز جذاب نیستند از نگاه نوروبیولوژیک، دلایل تمایل به رابطهها و دوستیها به گونه ای خروج ازفشارهای مختلف وداشتن سرخوشی های موقت بدون اینکه بدانیم آینده ای شوم درانتظارما بوده و سرنوشت یک زندگی و یک خانواده که روزی دارای ارزش و اقتدار و اصالت بود به کجا خواهد انجامید!!
انتخاب ونیاز به همسر وتشکیل زندگی یک سنت دیرینه است و دهها مرز قانونی و شرعی و عرفی و وجدانی و اخلاقی باید رعایت شود ولی در رابطهها، این شما هستید که به راحتی انتخاب میکنید زیر بار مسئولیت نمیروید هر زمان که بخواهید به آن خاتمه داده و رابطه دیگری را شکل میدهید و چون همیشه دسترسی به طرف مقابل ندارید و در حال تلاش برای رسیدن به طرف مقابل هستید، خود این تلاش نیز لذت بخش است چون بخشی از هدف توست ولی در زندگی رسمی تلاش کردن نوعی سختی و عذاب به حساب میآید و گاهی انسانها از تکرار و ادامه آن دلسرد و بیزار میشوند بنابراین جوانان و حتی قشری از افراد که دارای خانواده هستند، ترجیح میدهند در کنار خانواده، دارای رابطههای دوم و یا حتی بیشتر هم باشند،بدون آنکه به عواقب شوم آن آگاه باشند!!
و باید مصمم بود که آسیبهای این رابطهها به شدت بر زندگی خانوادگی و روح و روان دختران و زنان این سرزمین به شکل مشکلات جدی سنگینی میکند و از ارزش وعفت وعزت وجایگاه زن که ازاهمیت والایی برخورداراست می کاهد و گاهی این مشکلات بگونه ای است که قوی ترین روانشناسان و مشاوران به سختی میتوانند از سد این مشکلات و معضلات عبور کرده و فرد را به زندگی عادی برگردانند بنابراین به عنوان حسن ختام توصیه میشود که هرچند تعداد اندکی از این رابطهها ممکن است به ازدواج ختم شود و لازمه یک ازدواج موفق شناخت کامل و آگاهی قبلی است ولی در شناخت و
آشنایی باید حتماً مرزها رعایت شود چون همین مسئله گاهی به سوء استفاده و رابطههای آسیب رسان ختم شده است.
اولویت و توجه جدی حاکمیت به تشکیل نهادی مستقل درچهارچوب حفظ حریم خانواده وارزش نهادن به جایگاه ویژه زن وحمایت از جوانان ومحافظت وتوجه به آسیب پذیری زن ونقش آن درسلامت جامعه وتربیت فرزندان،امری حیاتی بنظر میرسد. همچنین درحال حاضر به منظور قوت بخشیدن به کیان خانواده ، ومتوقف شدن ویابه حداقل رساندن جریان فوق، نهادهای آموزشی و تربیتی می توانند به مسئله آموزش خانواده، آموزش پیش از ازدواج به شکل رایگان، از آسیب های اجتماعی بکاهند و جامعه وجوانان را به سمت تشکیل خانواده رسمی واحترام به قوانین اجتماعی ورعایت اصول شرعی وایجاد یک جامعه سالم ، ایدهآل و آرمانی هدایت نمایند.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ