صدای طُرقه خاموش شد
اولینباری که نام «طُرقه» به گوشم خورد، در آلبوم «شب، سکوت، کویر» استاد محمدرضا شجریان بود. آن اثر شاهکار که تا بشر روی زمین زندگی کند، نمیتواند آن را دوست نداشته باشد. بعدها که با موسیقی نواحی آشنا شدم و آن سازونوا بهگوشم خوش آمد و شد جزوی از علاقهام، صداهای مختلف را جستم و شنیدم و مسحور آن همه زیبایی و بیپیرایگی و صدق عاطفه شدم. گاهی برایم سؤال است که چهطور یک جهان زیبایی را میتوان از دل دو سیم بیرون کشید و یا در دو استخوان بال پرنده دمید و یا در سرنایی نواخت...
موسیقی برایم چیزی فراتر از قرار دادن چند خط نت کنار یکدیگر و نواختن آن با گروهی کوچک یا بزرگ است. گاهی ممکن است یک ساز تو را از زمینِ اندوه بالا بکشد و در آسمان خیال رها کند. من قطعهی طرقه را با سازهای مختلف و اجراهای مختلفی شنیدهام و هرکدام برایم لطف و نمک خودش را داشته؛ اما آنزمان که «طرقه» را از «قُشمه»ی «خانمحمد آدینهپور» شنیدم، رنگوجلایش دیگرگونه بود و لطفش بیکران. بارها و بارها با هر «دمگردو»ی(1) خانمحمد، همچون روحی رها بر امواج خیال رفته و بازگشتهام. همپای «طُرقه»، این پرندهی افسانهای نامهای جلالهی خداوند را گفتهام و چشمانتظار رسیدن به نور، این آرامش ابدی سوختهام و باز دوباره از آغاز گوش سپردهام این نوا و آن باور عامیانهی مردم شمال خراسان.
دیدار با خانمحمد آدینهپور هربار به دلیلی به تعویق میافتاد. من هرگز گمان نمیکردم که امروز برای خانمحمد مرثیه بنویسم. باورم نمیشود که استاد خانمحمد دیگر بین ما نیست. همین دوسه هفتهی پیش در تهران میهمان هنرمند گرانقدر موسیقی شمال خراسان، استاد مرتضی گودرزی بود و قشمه نواخت. باورم نمیشود که ناگهان، این جهان، چنین گوهری را در خود ببلعد تا حالا بنشینم و بر این گنیجنهی گرانبهای موسیقی خراسانبزرگ گریه ساز کنم.
1)دَمگردو: دمگردان، دم و بازدمی که نوازندهی سرنا و قشمه هنگام انجام میدهد.
استاد خانمحمد آدینهپور:
خانمحمد آدینهپور متولد 1330 و اهل شهر خانلقِ شهرستان شیروان بود. استاد خانمحمد حدود 60 سال در عرصهی موسیقی فعالیت داشت و نواختن سازهای دوتار، کمانچه، دهل، سرنا، قُشمه را در کارنامهی هنری خود دارد. استاد خانمحمد نیز دارای درچهی یک هنری بود که معادل با دکترای موسیقی است. قشمهی معروف استاد خانمحمد، از استخوان عقاب بود که از پدرش به ارث برده بود و 60 سال با آن نواخت. از کودکی نواختن را فرامیگیرد و تا آخرین لحظه به فعالیت هنری خود ادامه میدهد. در میان مصاحبههای گوناگونش با رسانههای مختلف از بیتوجهی به موسیقی نواحی گلایه کرده بود. گلایهای که از سر دلگیری بود و شاید بتوان گفت این گلایه و دلگیری، در میان اکثر هنرمندان نواحی مشترک است. استاد خانمحمد آدینهپور در جشنوارههای متعددی حضور داشته و دارای مقامهای برتر گوناگونی از جشنوارههاست.
استاد خانمحمد بدونشک یکی از گنجینههای هنری این خطه بود که در میان غبار نسیان و گردوخاک موسیقیهای جدید در حال فراموشی بود. نواختن استاد آدینهپور آن قدر متبحرانه بود که کمتر کسی را میتوان یافت مسحور آن ساز و نوا نشده باشد.
استاد آدینهپور در نواختن سازهای زهی همچون کمانچه و دوتار و... نیز تبحر داشت. دوتاری که با خراسان آنچنان تنیده است که نمیتوان از تاریخ پرفرازونشیب این خطه جدایش دانست.
طُرقه و افسانهی مردم شمال خراسان:
در باور مردم شمال خراسان، طرقه پرندهای بوده که به حضور حضرت سلیمان میرسد. در میان سخنان آن حضرت، شیفتهی دیدار حضرت یار میشود و سلیمان نبی به او یادآور میشود که برای وصال باید هزارویک زذیلهی اخلاقی را از وجود خود پاک گرداند و هزارویک نام الهی را ملکهی ذهن خود کند. پس از آن به سمت بارگاه پرواز میکند. سلیمان نبی به او یادآوری میکند که نباید نامی را از قلم بیندازد و برای رسیدن به این وصال باید «نیست» شود. طرقه بال میگشاید و با هر بال زدن نامی را بر زبان میآورد. تا آخرین نام ادامه میدهد و هزارویکمین نام را از خاطر میبرد و میسوزد و هبوط میکند. (فرهنگ شفاهی، تلخیص و گردآوری، نگارنده)
قطعهی طرقه تداعیکنندهی پرواز پرندهای است که میخواهد به اوج برسد و ناگهان سقوط میکند. نیست میشود. این رباعی مولانا بیانگر و شاهد متقنی برای این افسانه است:
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو
طرقه نیست میشود تا در دَم هنرمندان همواره دمیده گردد و تاریخ مردم را درنوردد و ماندگار شود. آنقدر تکرار میشود که میشود جزو فرهنگی اصیل و ماندگار در تاریخ مردم شمال خراسان.
قشمه:
قشمه سازی بادی است که از استخوان بال عقاب یا قلم لکلک دورپرواز (درنا) ساخته میشود. دو نی موازی یکدیگر بسته میشود و روی آن سوارخهای متعدد و موازیای قرار میگیرد که نوازنده میتواند هر آهنگی را که میخواهد با آن بنوازد. این ساز اصلاً متعلق به طوایف کرد خراسان است و در دیگر شهرها با نام «دوسازه» هم شناخته میشود. در شهرهای دیگر خراسان همین ساز را با نی هم میسازند که از لحاظ صدایی تفاوتهایی دارد.
نوشتن نظر:
ارسال پاسخ